میذارم زندگیشونو بکنن.چرا دخالت کنم که زندگیه پسرم جهنم بشه.مثل مادرشوهر دسته گل خودم...
هعی حیف شوهر ندارم پسرم ندارم برم دختر دوستمو براش بگیرم 🚶♀️
مادرشوهر نمیشم اگه مادرشوهر میشدم سعی میکردم بی حاشیه باشم دخالت نکنم خودمو بهشون تحمیل نکنم از فرصت رفتن پسرم از خونه استفاده کنم و بی دغدغه برم همش تفریح و مسافرت
من اون موقع ها میگفتم اگه زن داداش داشته باشم میمیرم براش ولی واقعا خوده زن داداشام خیلی کرم میریزن و باعث میشن رابطه ها سرد بشه
اصلا انگار این دو نمیشه باهام صمیمی باشن
جوری میشم که منو از مادر خودش بیشتر دوست داشته باشه
یکبار تو زندگیم دخالت نکرد یکبار پشت سرم حرف نزد یکبار پشت پسرشو جلو من نگرفت همیشه جلو دخاراش گفت من تاالان ۸تا دختر داشتم الان شدن ۹تا من ک عین مادر دوسش دارم خدای منم ازش راض باشه جوری ک بخاطر من تو صورت پسرش زد هرچند قبل ازدواجمون تو دوستی خیلی اذیت کرد ولی از شب خاستکاری همه جی تموم شد شد مادر دومم
کاری ک مادرشوهرم باهم کرد و اعذابم داد و پسرش هم اذیت شد با عروس و پسرم نمیکنم ....ک دودش تو چشم پسرم نره ک دختر مردم ذوق و شوقش کور نشه چشمش همش اشک و غصه نشه مثل خودم...
قطعا این رفتارهایی که مادرشوهر خودم داره با عروسم نخواهم داشت
هر کنی باز برات حاشیه درست میکنن . بری خونشون میگه چرا میاد نری میگه بی احساسه نمیاد. نوه ات رو دوس داشته باشی میگه میخاد منو از بچم دور کنه نوه ات رو محل ندی میگه بی احساسی
هر کاری کنی باز حرف و ح یث هست
میزارم زندگی کنند از چیزهایی که میبینم و می‌شنوم کن باعث آزار و اذیت عروسه پرهیز میکنم و هرگز خودم رو تحمیل نمیکنم سعی میکنم اگر خواست رفیق و مادرش باشم اگرم نه که هر جور راحته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
