تازه عقدیم. ما رسم داریم عید اول بخصوص نوروز واسه داماد عیدی ببریم. از طرفی واسه عروس هم عید اول عیدی میارن. مادر شوهرم عیدی نیاورد اما چون تولدم روز ۵ نوروز بود شوهرم هدیه سنگین داد منو خونوادم گفتن پس عیدی و کادوی تولد رو یکی کردن. مامانم دیشب یه ربع سکه و دوتا لباس و زیر پوش پ جوراب گرفت با شیرینی و گل بردیم خونه مادرشوهرم به عنوان عیدی شوهرم. شوهرم و مادرشوهرم تشکر کردن و امشب باز رفتیم خونه مادرشوهرم و مادرشوهرم هنوز کادوها رو باز نکرده بود چون شوهرم مسافرت بوده و امروز اومده. مادرشوهرم گفت چون رمضان بوده ان شاءالله بعد از شب های احیا میایم خونتون . بهمون گفت کادوها رو ببرین خونه خودمون که نیمه ساخته شوهرم بپوشه منم به شوهرم گفتم باز کن مامان هم ببینه وقتی شوهرم باز کرد کادوها رو مادرشوهرم یه لحظه سرشو انداخت پایین و سه دفعه مادر شوهرم گفت لا اله الا الله شوهرم یه چشمک زد بهم که یعنی چشه منم هیچی نگفتم و اومدیم توی راه خیلی حالم بد شد حالا شوهرم هی میپرسه چته
به نظرتون یعنی چی؟ به شوهرم گفتم دلیل ناراحتیمو اونم الکی گفت چون هدیه رو دیر باز میکردم اینجوری گفته میخواست ماست مالی کنه
