اونم میگه چشم!!!!
نبابا تازه حسودی میکنه بیشتر ضربه میزند.واسم خواستگار می آوردن شمارشو میگرفتن میرفتن واسه خودشون ازش کار میخواستن که بکنه.یکی زندانبان بود کف برام شوهر یه خانم که تو زندانه رو مرخصی بگیر براش..
یکی فامیلمونم بودن همگی ریختن سرش تو شرکتش سرمایه گذاری کردن.پسرخالم اومد ریختن سرش
یعنی هرکس بیاد سمت من میخورنش.عمرا بزارن کسی منو بگیره