چیز جدیدی نشده
همون قبلیاست
شبیخون زدند ...
حس میکنم همه ی تلخی هام پشت یه در آهنی بزرگند دارند زور میزنند دروبشکنند
من با ته مونده ی توانم دارم درو هول میدم که باز نشه...
جدی گاهی میمونم
من کی انقدر مقاوم شدم ؟
مقاوم شدما ولی حقیقتا خودمونیم
کسی منو نمیشناسه اینجا
خیلی ادعای مقاوم بودن دارم
ولی بین خودمون بمونه کم آوردم .....