2733
2739

اومدیم شهرستان ۲روز

 مادر بزرگم ی خونه داره ماگاهی عید اینا میریم خونشون اما خودموت خونه داریم میریم اونجا

الان زنگ زده ب مامانن دیروز میخوایم گف خونه رو بیاریم بالا کیارش بیاد کمک کنه

مامانم گفته دیسک کمر داره خب کارگر بگیرید

اونم گف ینی چی وظیفه ش باید بیاد 

بعد رفته خونه خاله بزرگم از، ما کلی بد گف

بابامم اینجور ک براش مهم نیس این کارا رفت کمک کزدع از صبح بدبخت رفته تا الان نیومد

من فق دارم حرص میخورم داییم فق زر مفت میزنه

مثلا اون ی خونه خریدن با بهشون تبریک اینا گفتیم بعد برداشت گفت اینا ب من حسودی میکنن 😐😐حالا وضع بابای من خیلی بهتره از اونع

اون سری محبور شدم خونه ماذر بزرگم رفتم حموم اومذم دیدم شاید باورتون نشه شامپو هام نیستن😐😐😐😐😐😐😐 بعد دختر داییم برش داشته بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز