کتاب خوانا بیان

حمیدمعصومی_نژاد_رم

عضویت: 1400/06/02

تعداد پست: 5475

ارزش خوندن دارن:

دایی جان ناپلئون

جز از کل

سمفونی مردگان

سال بلوا

هزار خورشید تابان

اگر گاهی جواب نمیدم عذر میخوام.بی حوصله ام،دوست دارم نظرم رو بگم و برم،همین...💚لطفا درخواست دوستی هم نفرستید حرف خصوصی با کسی ندارم

1403/01/10

|

01:46

0 نفر لایک کرده اند ...

mahrokh1376mm

عضویت: 1401/06/13

تعداد پست: 1949

امین کودک کهکشانی خیلی زیباست ولی متاسفانه فکر کنم اجازه چاپ نداره و من صوتی گوش دادم ولی ارزش داره

کتابخانه نیمه شب هم قشنگه

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟

1403/01/10

|

01:47

0 نفر لایک کرده اند ...

هنانح

مدیر استارتر

عضویت: 1402/12/25

تعداد پست: 1643

ارزش خوندن دارن: دایی جان ناپلئون جز از کل سمفونی مردگان سال بلوا هزار خورشید ...

همشونو خوندم😭😭

1403/01/10

|

01:48

0 نفر لایک کرده اند ...

هنانح

مدیر استارتر

عضویت: 1402/12/25

تعداد پست: 1643

امین کودک کهکشانی خیلی زیباست ولی متاسفانه فکر کنم اجازه چاپ نداره و من صوتی گوش دادم ولی ارزش داره ...

کتابخانه نیمه شب و خوندم . اونو کجا میتونم گیر بیارم

1403/01/10

|

01:48

0 نفر لایک کرده اند ...

mahrokh1376mm

عضویت: 1401/06/13

تعداد پست: 1949

کتابخانه نیمه شب و خوندم . اونو کجا میتونم گیر بیارم

من تو تلگرام فایلش رو پیدا کردم یعنی رایتش جا های دیگه نگشتم چون تو تلگرام‌پیداش کردم اما شاید گوگل یا داخل castbox باشه

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟

1403/01/10

|

01:49

0 نفر لایک کرده اند ...