نامزدم میگه میترسه وقت منو هدر بده میگه میترسه فقیر بمونه هیچ شغلی نداره و دانشجوعه ارشد روانشناسی هست
۲۴سالشه من ازش پرسیدم دوست داری ترکت کنم؟
گفت نه
گفت حق داری اگه ترکم کنی
من بی پول و فقیرم و هیچ انتظاری ازت ندارم
بچه ها دوسش دارم اونم دوسم داره ولی یه ترسی افتاد تو دلم نمیدونم چرا نظرتون بگین
من بهش گقتم باهم میسازیم یه شغل خوب پیدا کن بعدش ازدواج میکنیم خونه اجاره میکنیم و گفت میرم دنبال پیدا کردن شغل
عقد کردین؟
از مسولیت میترسه
اون حق داره نگران باشه
ولی بهت بگم وقتی انتخاب کردی دیگه چشماتو ببند و کنارش باش کمکش کن بسازه زندگی رو و هرگز با کسی مقایسش نکن بهش حق قوی بودن و قدرت بده مردا الان واقفا تحت فشار زیادی هستن درکش کن هیچوقتم حرف جدایی نزنید
عزیزم
واقعا شرایط سختیه
گرونی شدید....هیچکاری نمیشه کرد خونه که شده آرزو
ماشینم برای یه پراید ساده که ارزشی نداره باید کلی سال کار کرد
انشالله شرایطتتون اوکی شه اگه همو دوست دارید بمونید و باهم تلاش کنید
اشکال نداره کمکش کن از نظر روحی تا اکی بشه برا دنبال کار
بهش امید بده دیگه
همه اولش این ترسا رو دارن حتی من خودم که خانومم و زیاد مسئولیت مالی به عهده ام نیست هم یادمه قبل از ازدواج خیلی استرس داشتم و از آینده می ترسیدم
قبل ازدواج تون کارشون اوکی کنه
من هفت سااااال از عمرم گذشت تاشوهرم کار درست و حسابی پیدا کنه
مغازه زد که باباش مثل بختک افتاد رو کاسبی ش با کلی قرض جمعش کرد
پفیلا فروخت
گل فروخت
اسنپ رفت
فروشگاه رفت
هیچ کدوم از شغل هاش در حد تحصیلات و شغل من و تحصیلات خودش نبود
