من اگ دعوتی خونه مادرم میشه حتما باهاش هماهنگ میکنم
ولی اون تا مادرش زنگ میزنه میگ باشه میایم
صبح رفت سرکار تا عصر منم رفتم خونه پدرم با دخترم
ساعت ۳ گفت میام منم تا ۵ زنگ ک کجایی میگف تعویض روغنی و فلان منم دیدم نزدیک افطاره شامی درست کردم خونه مادرم
ساعت ۵ونیم عصر امده ک بریم خونه مامانم گوشت درست کرده میگم برچی هماهنگ نمیکنی گیر داده ک نه بریم بعد میایم اینجا
من نمیدونم چراااا با من هماهنگ نمیکنه
اخرش من ک نرفتم خودش گفتم تنها برو
بعدشم در خونه پدرم امد دنبالم خونه بابام نیامد