دوستان تورو قرآن راهنمایی کنید دوروزه بیمارستانم زیرسرم حالم خیلی بده دوسال باپسری دوست بودم همو خیلی دوس داشتیم سه روز پیش قرار خواستگاریمون بودخانواده من تدارک دیدن مهمون دعوت کردیم.من قبل این پسر چندسال پیش چند روزی بایه پسر دوست بودم دست برقضا رفیق این پسره بودروزخواستگاریم پسرقبلیه چت وعکسا منو نشون این داد گفت این چن سال پیش بامن بوده این هم منصرف شد نیومدخواستگاری اینو بگم هیچ رابطه بین من وپسراولی نبود درحد چت ویکی تو دیدارساده
واییی چقد پست بوده قبلیه
به جهنم بیشرفی بوده پسره!
چقد بد. متاسفم
خب گذشتت رو میگفتی بهش
الان هم بهش بگو میترسیدم تو رو از دست بدم ک بهت نگفتم و با اومدن تو اون رو اصلا یادم نبود
چقدر بد،عزیزم بزارش پای قسمت🥲
چقددد پسره نامرد بود البته جفتشون نامرد بودن چون خاستگارت باید اگ واقعا عاشقت میبود دهن اونو میبست نه تورو ول میکرد توهم باید خودت ب عشقت میگفتی نه اون پسره اینجوری بهتر بود
فدا سرت به موقع خواستگارت خودش نشون داد اگه باهاش ازدواج میکردی و تو موقعیت های سخت زندگی عقب میکشید به خاطر حرف بقیه چی؟؟؟
عزیز من به جهم که رفت گذشته ی تو هیچ ارتباطی به ایشون نداره اونم که فقط درحد چت بوده
بزار گمشه بره همچین ادمی
ازش فرصت بخواه و منطقی باهاش صحبت کن و بهش بگو که هرچی بوده چندسال پیش بوده و اصلا رابطه جدی نبوده و حد و مرزی داشتیم و بعدشم من سنم کم بود الان عقلم کامل شده عاشق شدم و... بعدشم بگو که الان مهمه وگرنه هرکس ب گذشته ای داره اگه بخواد اینجوری باشه که هیچکس نباید ازدواج کنه ، مهم اینه زمانی ک با تو بودم ب هیچکس چشم نداشتم و..
پسره وقتی نمیتونسته اینو بفهمه که قرار به این مهمی رو به هم نزنه
حرف زدن چه دردی رو دوا می‌کنه
جناب خواستگار خودش پذیرش گذشته رو نداشته و نداره و شعورش در این حد نیست که هر چی بوده رفته و الان مهمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
