هم باردارم هم تو این ماه رمضون کلی غذا درست میکنم حالا پسرم با عموش که ۷ سالشه به شدت رو اعصابم هستن . من که نمیتونم بچه ی خودمو تحمل کنم این پسر هم هر روز همین جاست بعضی وقتا شبا هم میخوابه برای شوهرم که مهم نیست چون جلوی همسرم یه گوشه مظلوم میشینه همین که همسرم میره بیرون همه ی خونمون رو میگرده و بهم میریزه. واقعا دیگه نمیکشم . من اگه حوصله ی بچه ی مردم رو داشتم که تا حالا دو تا بچه ی دیگه هم داشتم