چند شب پیش مادرم ک فوت شده اومد تو خوابم برام ی دست لباس خوشگل خریده بود بد برا خواهرمم گرفته بود منتها تو دستش بود گفت بهش بااین پسره ازدواج نکن با خاستگاری ک خالت میگه ازدواج کن ی طوری تو خواب گفت ک حالا ک نمیشه بیخیال شو اخه خواهرم با ی پسره دوسته اومده خاستگاریش ولی ب خاطر مهریه سر نگرفت پسره حس میکنم زیاد خواهرمو دوست نداره حالا موندم بهش بگم مامان اومده تو خوابم اینو گفته یا نه البته خالم خاستگاری معرفی نکرده نفهمیدم مامانم کیو میگه خلاصه میگم مادرم دستش از این دنیا کوتاهه شاید خاسته چیزی بهمون بفهمونه از طرفی میگم ب خواهرم بگم دلش خالی میشه گناه داره