مثلاً مامانم میگه سرم درد میکنه هیچ حسی ندارم حتی ناراحتم نمیشم😔😔
من تو دوران عقدم سر سخت گیری خانواده من خیلی اذیت شدیم منم خیلی عذاب کشیدم
تو جشن عقدمم مامانم اینا سر یه چیز الکی دعوا راه انداختن اصلا بهم خوش نگذشت و کلا سر این چیزا خیلی اذیت شدم تا الآنم خانوادم همین بودن بیخودی حساسن سر همه چیز ولی من حوصله بحث نداشتم جواب نمیدادم امروز یه دعوای حسابی کردیم مامانم گریه کرد من اصلا دلم نمیخواست برم از دلش دربیارم😞😞
انگار همه چی عقده شده تو دلم جلو شوهرمم الکی وانمود میکنم دوستشون دارم وگرنه خیلی ته دلم ناراحتم خیلی وقتا برام خاطره بد درست کردن دفعه اول با گریه منو فرستادن رفتم خونه مادر شوهرم اونام فهمیدن به روم نیاوردن