ای بابا ... عجب داستانی شد🧐
حساسیت به جفت
این نی نی دیگه واقعا گُلدن بی بی هستش 😄
من فک میکردم خودم فقط سختی کشیدم و دوران بارداریم پر تنش بود
من البته درگیر سلفری و این داستانا نشدم
فقط تا دلت بخواد سونو ... آزمایش
سونو آزمایش
یعنی هفتاد بار می مردم و زنده میشدم وقتی میخواستم بدم سونو گرافی
یاد اون روزای خودم میفتما الان خندم میگیره
تو اتاق دکتر تا رو تخت میخوابیدم که سونو انجام بشه ها روانی میشدم
همش نگاهم به دکتر و میمیک صورتش بود که وقتی داشت دقت میکرد و حرف نمی زد
همش میگفتم یه چیزی هست یه چیزی هست 🤣
شروع میکردم رگباری از دکتر سوال پرسبدن 😁
خلاصه اون روزای پر استرس گذشت
و وقتی صورت دخترم رو دیدم که مثل ماه سفید بود و می درخشید
فهمیدم که ارزش همه این سختی ها رو داشت
عزیزم ایشالا خدا یه فرزند بسیار زیبا و بسیار باهوش و سالم تو بغلت بزاره و تمام این سختی ها یادت بره مامان عزیز.😍😍😍