از همسرم چند سال کوچیکه چون با شوهرش حرف نمیزنه همسر من تازه دیشب خودش اومد با بچه ش عید دیدنی شوهرم خیلی ناراحت بود ولی زود خام شد.بگو بخندی میکرد بیا و ببین. خیلی ساده س.اعصابم خیلی خرابه الانم اومده خونه مادرش طبقه پایین ماان شوهرم رفته اونجا😑😑تو هیچی ارزش نمیده ب همسرم حتی من البتع من خودم محل نمیدم دیگه خیلی وقته
خوبیم، باهمسرمم خیلی خوب، ۴سال اختلاف سنی دارن، باهم شوخی زیاددارن
واسه هم احترام قائلیم
چشم دیدن همو نداریم 😆😆
یعنی شوهرش نمیاد؟؟خب نیاد رابطه خواهر برادری سرجاش
هشت ساله قطع رابطه ایم و از شرهم راحتیم
ندارم
ندارم💃🏼💃🏼💃🏼
یدونه دارم ولی سایه همو با تیر میزنیم
قبلا داشتم . با همشون صمیمی بودمو آبجی صداشون میکردم . الانم بعد اون همه سال طلاقم هر جا ببینمشون همدیگه رو بغل میکنیمو میبوسیم .
وااای شوهرمنم انقدر رومیده دیگه حساب نمیبرن.بایکیشون ک کلا قطع رابطه ایم اونم چون ب شوهرم بی احترامی کردن
از رابطش با خواهرش ناراحتی😐
منم با کوچیک‌کوچیکه ابم تو ی جوب نمیره اصلا بهم سلامم نمی کنیم مگه مجبورباشیم جلو بقیه دیگه ابروداری میکنیم اگرنه دوساله باهاش حرف نمیزنم خیلی بیشعوره احترامم و جلو همه میشکنه ولی با بزرگه عادیم نه خوب خوب نه بد بد اون ی سال از شوهرم کوچیکتره
ندارم😅
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
