خواب دیدم با مادرشوهرم و جاریم رفته بودیم گردش
ناهار کباب داشتن.برادرشوهرم رفت ذغال بخره
اومد یه نوزاد دختر دستش بود با کمی زغال
گفت یه زن این بچه رو فروخته بهم ۸۰ تومن.مادرشوهرم گفت این حرامزادس بیا با ذغالا آتیشش بزنیم کباب ها رو درست کنیم
من مخالفت کردم ولی اهمیت ندادن.بچه رو آتیش زدن.هنوز صدای جیغ بچه تو گوشمه.مادرشوهرم یه سیخ کباب گرفت سمتم گفت بخور نخوردم ولی جاریم و خودش خوردن
کسی میدونه تعبیرش چیه؟
مادرشوهرم اذیتم میکنه دیشب تصمیم گرفتم که بچه هامو ول کنم و طلاق بگیرم.تاپیک هم زدم دیشب و منصرف شدم بعد این خواب رو دیدم.خیلی فکرم درگیرشه