بعد ۱ سال کل فامیل رفتن مسافرت مامانم سر یه چی الکی گریه کرد گفت نمیام من اومدم دیدم داره گریه میکنه گفت چرا اینو بهم گفت نمیام منم رفتم همه چیو انداختم گردن خودم گفتم تقصیر منه بعد بابام اومد گفت نمیای؟اونم گفت نه تمام وسایل در اورد گذاشت رفت بعدم الان من مقصرم پدرمو در اوردن من چه گناهی کردم اینا پدر و مادرمن؟اینقد گریه کردم حالم بده بخوره تو سرشون من مسافرت نمیخوام از اینا خدا چرا نمیکشم راحت شم؟از ساعت ۱۰ تا ۱۲ با دل خوش چمدون بستم رفتم حموم آزمایشی کنسل کردم که چی؟بشینم ۲ ساعت گریه کنم همه هم بیان به جونم؟لعنت تو این زندگی لعنت بر من خاک تو سرم دلم میخواد خودمو بکشم چجوری؟بکشم برا کسی مهمه؟چرا خانواده من فقط اینجورین؟😭😭😭