نمیدونم شما فککتم از اونایی هستید ک فرضا هرکی باهاتون وارد رابطه شد میگید دیگه نباید ترک کنه رابطه رو....وگرنه یه مادر خواهر بیان از شنا یه سوالای سطحی بپرسن یا فرضا شما از شغل و درآمد و تحصیلات طرف باخبربشید این ب چی شما واحساساتتون لطمه میزنه
برامنم خاستگار اومد خودشون نخاستن رفتن،منم مث شما و همسنتون بودم حس سرخوردگی داشتم یکم سنم بیشتر شد دیدم ن قرار نیست همه منو بخان ...من خاستگار چپول هم میومد حالم بدمیشد ک چقدر من بدردنخورم ک همچین کسایی منو میخان ...ولی بنظرم همون مادر خواهر زودتر میان یه اطلاعات جزئی رد وبدل میشه بهتره (سنت ک بالا بره متوجه میشی)البته آخرشم ازدواجم با شوهرم سنتی نبود
کله ی سحر؟ اینامطمئن باش یک اتفاقی تو خانوادشون افتاده دعوا شده مادرشم جوگیر شده گفته الان زنگ میزنم میگم قصد ازدواج نداره.
موضوع شخص تو نیستی هرجای دیگم رفته بودن خواستگاری همین وضعیت بود الان.
برو خدا رو شکر کن گیر این دل و دیوونه ها نیفتادی.
اینا اینقدرکنترل اعصاب خودشون رو ندارن کله ی سحر زنگ نزنن مردمو زابراه نکنن. فرهنگ اجتماعیشون خیلی پایینه. خدا بهت رحم کرد.
صبح کله سحر زنگ زدن
شک نکن دعوایی پیش اومده
سریع زنگ زدن تموم بشه داستان
مطمئنید پسری در کار بوده؟ شایدم بوده ولی روحش از خواستگاری بی‌خبر بوده. یه رفیق داشتم مثل شما گیر داده بود به عینکی بودنش و می‌گفت همه میذارن میرن بعد ۱۵ سال اتفاقی تو اینستا پیداش کردم سه تا بچه داشت می‌خندید و می‌گفت کاشکی این یکی هم بیشتر دقت کرده بود و به خاطر عینکم نیومده بود البته شوخی می‌کرد از زندگیش راضی بود.
عزیزم چنین چیزی برای همسرم پیش اومده قبل من
مادرشوهرم خیلی پیگیر ازدواج همسرم بوده همش اصرار میکرده و دختر نشون میداده یا مشخصات میداده اینم میگفته من نمیخوام
یه بارم هماهنگ‌میکنه برن یه جا خواستگاری بدون اینکه بهش بگه همسرمنم دعوا میکنه میگه چرا بدون اینکه به من بگی قول و قرارگذاشتی زنگ بزن کنسل کن مادرش میگه حالا بریم ببین فوقش بعدش میگیم نخواست اینم میگه دختر مردم مگه مسخره ماست که الکی پاشیم بریم وقتی من قصد ازدواج ندارم فعلا
شاید برای شمام اینجوری باشه استارتر جان
بهش دیگه فکر نکن
صبح کله سحر زنگ زدن
شک نکن دعوایی پیش اومده
سریع زنگ زدن تموم بشه داستان
چه کار زشتی. مگه دایی شما عقل نداره خودش دختر انتخاب کنه به نتیجه برسه بعد مادر و خواهرشو بفرسته خواستگاری؟ مگه دحترای مردم مسخره ی دست مادر بزرگ و دایی شما هستن؟
دیگه این مدل خواستگاری رفتن که مادر و خواهر برنو ببینن و بپسندن دورش گذشته
دختر و پسر باید خودشون بپسندن بعد خانواده ها وارد عمل بشن. مگه مادر بزرگ شمامیخواد با دخترخانم زندگی کنه که اول میره میبینه.
این چه توهینیه که به دخترامیکنین. قراره کفش. لباس بخرین هی ازین مغازه به اونمغازه برین و نپسندین؟
چقدر نادان کم عقل . خدارا شکر اسیر این خانواده نشدی .
که بعد خواستگاری بگن. از ازدواج منصرف شد پسرمون.
نمیگن.واقعیت اش اعتقاد به استخاره داریم.خوب نیومد .که به واقعیت نزدیک باشد...
منم پسر دارم. تا خودش کسیرو معرفی نکنه و نگه این انتخاب منه هیچوقت براش نمیرم خواستگاری. ترجیح میدم حق الناس روحیه ی دختر مردم گردنم نباشه. بایک حرکت اینطوری ممکنه یک دختر که دو سه بار خواستگار اومده و نپسندیده خدای نکرذه زندگیش دچار مشکل بشه و افسردگی بگیره. اونم عزیز یک خانواده ایه از زیر بوته که در نیومده که به خودمون اجازه بدیم هرطورمیلمونه باهاش رفتار کنیم.
در ضمن این توهین به شعور پسرمه. یعنی تو شعور انتخاب نداری من باید برات انتخاب کنم. اینکه خیلی توهین آمیزتر و تحقیر آمیزتره
ببین عزیزم من تجربه خودم رو میگم که خواستگار زیاد داشتم.
من شرایط خانوادگی، تحصیلی، ظاهری و شغلی خیلی خوبی دارم، محیط کارم، دانشگاه و کلا محیط بیرون خواستگارهای زیادی داشتم که خود پسر من رو میدید و مثلا واسطه می‌فرستاد و خواستگاری میکردند و....
اما مواردی که خواهر و مادر با معرفی شخص دیگه ای می آمدند خونه ما، معمولا دیگه خبری ازشون نمیشد در حالیکه شرایط من واقعا همه جوره عالی بود.
در نتیجه مادر من تصمیم گرفت که به خواستگارهایی که مادر و خواهر خواستگار میخواستند بیان خواستگاری بگه که جلسه اول پسر هم بیارن، مگه ما مسخره دست اونا بودیم؟!
اتفاقا با شوهرم هم اینجوری ازدواج کردم و جلسه اول آمد.
اینا رو گفتم که بدونی مقصر شما نیستی و ازدواج سنتی همیشه بد نیست.
