2737
2739

کنار خواهر شوهرام بودم متهلن من عقدم وبا دختر عمه مجردشون درباره لیزر بکینی واین که خجالت میکشیم حرف زدم دختر عمشون گفت من دخترم خجالت میکشم منم گفتم زنا خیلی خجالت نمیکشن معمولا کاملااا بی منضورگفتماا،

بعد یکی ازخواهرشوهرام برگشت گفت مگه جلو چشمت شلوارمون رو کندیم چیکار کردیم میگی حیا نداریم منم صدتا قسم خوردم من به شما نگفتم خودمم زنم واااصلا به شمانگفتم وباشما حرف نزدم

.بعدش باشوهرم رفتیم دور دور شوهرم گفت فلانی گلایه کرده چرا اینجوری گفتی منم صدتا قسم خوردم که به اونا نگفتم تو همین حال اشک از چشمام جاری شد بغزم سرریع ترکید وگریه کردم به خاطر مظلومیت خودم که حرفموبد برداشت کردن وبه خودشون گرفتن،بعدم برگشتم خونه مادر شوهرم همهههه فهمیدن که ناراحتم وگریه کردم و ازم پرسیدن چته منم پریود بودم الکی گفتم دل درد دارم

آیا ضعف نشون دادم اینجوری وبد رفتار کردم

واه چیزی نگفتی که

خودتم زنی 

چه خواهرشوهر گردن افتاده ای داری

توجه نکن عزیزم 


من روزهای سختی رو گذروندم تا پای مرگ رفتم و برگشتم،هنوزم روزهای سختم تموم نشدن،برام دعا کنید،سلامتی میتونه معجزه زندگیم باشه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز