دارم کور میشم اینقدر گریه کردم
دو هفته پیش خواستگاری کردن(خونمون نیومدن ها)گفتم نه
به پسرعمه گفتم تو به مامانت بگو منو نمیخوای اون گوش نداد
خلاصه عمم امروز تو جمع گفت اصنم قرار نبود تو روانی رو برای پسرم بگیرم خودت اصرار کردی
بعد گفت بچگیات گریه میکردی (شبیه فلانی که یه خانم عقب مانده هست)میشدی
گفت من امکان نداشت تو رو برا پسرم بگیرم ،دلم سوخت
و هزار حرف دیگه😭😭منم فقط گفتم پس جرا پیشنهاد دادین
همین😔
جلو همه ابرومو برد😭😭