اون لحظه فقط به نی نی فکر میکردم دیدم شوهرم اومده جلوم میگه شادی قیمتش کردم فقط ۲۲تومنه واست میخرم
هممون کنار جاده راه میرفتیم و من میگفتم ما مردیم،این روحمونه
مامانم قبول نمیکرد میگفت شوهرت راست میگه قیمتش همینه
بازم میگفتم مامان من چرا باور نمیکنی ما مردیم دیگه نمیونیم بریم بازار،دیگه نمیتونیم خرید کنیم
همش انگشت اشاره ام سمت داداشم بود میگفتم تقصیر تویه
ما مردیم ما مردیم