بلاخره تصمیمشو گرفت میره شیراز:-(

دلم خیلی گرفته بعد عمررررری دارم دوباره می بینمش اما چه دیداری

من فقط همین یدونه دوست رو دارم البته پسره ..اما نمیشه دست پسرم حسابش کنم رابطه مون مثه دوس پسر دوس دخترا نیس 

نه از دل گرفته ام تراوش کرد ..من دست به قلم خیلی خوبی دارم حسا رو خوب مینویسم اما تو نینی سایت کمتر مینویسم از خودم ..اونم اینجوری ..امشب خود واقعیمم 

برای اینکه از اولش درجریان دوستیم نیستین ..

امشب میخوام بنویسم یکم خالی شم 

تو اولین دوستی هستی  که ازش خوشم اومده بود بذار ببینم اصلا شده تا حالا من این حرفا رو بهت بزنم ؟بهت بگم خوشم میاد ازت؟!!..نه حتی همینشم بهت نگفتم چه برسه به دوس داشتن..توولی گفتی گفتی از همون اول خوشم اومد ازت ..یادمه بهم زنگ زدیو گفتی تو خوشگلی خیلیییی خوشتیپی چقد مانتو رنگ ملایمت با اون روسری محشرت بهت میومد چشماتو دو دارم ممنون که خط چشم کشیده بودی!..و من هاج و واج از این همه دقت تو ..چقد رفته بودی تو نخ من !!! و من متوجه نشده بودم منم غرق تو بودم فکر میکردم این منم که دارم دید میزنم تو رو ..

گفته بودی ابی رنگ مورد علاقه اته مثه من 

عاشق رنگ سفیدی مثه من!

دفعه بعدی که دیدمت مانتو سفید پوشیدم با شال ابی ..مانتو سفید نداشتم ولی تا گفتی دوس داری فرداش خودمو دیدم که تو مغازه ها دنبال زیباترین ماتوی سفید بودم ..بهم خیلی میومد تردید نکردم خریدمش 

شیرازی؟

اوهوم    

بعد دوسال قراره ببینمت هرکی بشنوه با خودش میگه چجوری این همه وقت ادامه پیدا کرد!چطوری اصن باهم دوستین!به این که نمیگن دوستی!شاید نظر تو هم همینه به خودت بگم میگی تو دوست دیوونه منی ..این حرفا چیه خل شدی ..نمیشه بهت گیر بدم نمیشه بهت بگم دوس پسرمی نمیشه بهت بگم دوستمی نمیدونم چی بهت بگم ..من خنده داره که یکی بیادو بگه اون میخوادت بدجورم میخوادت باهات ازدواج میکنه ..ولی من که میدونم تو نمیخوای نه که نخوای نمیتونی ..چون خونواده ات نمیذارن ..چون تو تصمیم گیرنده نیست ..شایدم اینا بهونه اس تو منو نمیخوای منو دوس نداری که بخوای وگرنه اونی که واقعا یکیو بخواد همه کار میکنه ..اگه نمیخوای منو چرا میخوای ببینی منو؟!!! ..من الان تو این اوضاع بی پولیت باهاتم ..فردایی که حقوقت سر به فلک کشید میخوای دوس دختر داشته باشی ؟!! ..چقد تو لفافه بهت بگم برای من خرج کردن و کادو خریدنت مهم نیس اما تو کتت نمیره من حتی پول یه قهوه رو حساب کنم نمیذاری ..نمیخوای ....خیلی مردی قبول 

اما منه لعنتی چرا دلم میخواد همش ببینمت چرا تو دلت نمیخواد !

میگی دلت میخواد خیلی خوشحال میشی 

اما بعد اخرین حرفت ..حرف که نه اون واکنشت که تا گفتم یه دفعه من بیام ببینمت یه دفعه تو ...اخه فقط قرار بود تو بیای ببینی منو ..یهو گفتی اوووووه من اینهمه ببینمت !!!!...همونجا بود که قلبم از کار افتاد 

دیگه بقیه حرفاتو نشنیدم 

بهونه گرفتم بهونه گرفتم بهووووونه گرفتم 

تو دوباره زنگ میزنی که چرا اون اس رو دادم بهت 

اگار نفهمیدی از چی ناراحت شدم ..طاقت نمیارم بهش میگم دوستای واقعی دوستای صمیمی اینطورن واکنششون واقعیته تو بیشتر از یکبار نمیخوای ببینیم همو ..عجله داری ..میری شیراز بلاخره ..سکوت میکنی

دیوونه میشم تو دلم میگم یه چیزی بگو ..دلمو گرم کن مثه همیشه 

توضیح میدیو توضیح میدی اما دلم دیگه قبول نمیکنه 

حالا فقط یبار میبینمش چون اگه اونم بخواد من دیگه نمیخوام 

میرمو باهاش خداحافظی میکنم تو صورتش لبخند میزنم میگم دوست خیلی خوبی برام بودی ..امیدوارم هرجایی که از این به بعد هستی موفق و شاد باشی ( دلم میخواد بهش بگم دوستای خوبی پیدا کنی اما نمیگم چون نمیخوام حساسش کنم ) میدونم میگی نع من بازم دوستتم اگه بخوای تا اخر عمرم! اگه تو بخوای! اما مگه دختری تو این دنیا هست که فقط دوست بمونه با اونی که میخوادش و هر روزم بیشتر میخوادش!