اره و همچین خدا با خاک یکسانش کرده ک واقعا ایمان دارم ب خدا وقتی آهی از دل کنده میشه چجور جوابشو میده
پسرعمم منو توراه سرکار میبینه ک دارم با تلفن صحبت میکنم
ساعت ۷ نیم ۸ صب بود . از یکی از دفاتر هواپیمایی زنگ زده بودن واس کنسلی بلیط داشتم راجب خسارتش حرف میزدم
پسرعمه منم بقول خودش لبخونی کرده ک دارم قربون صدقه پسر میشم 🫤 رفته زنگ زده ب مادرم ک دخترت با ی پسر سر صب حرف میزده دل میداده قلوه میگرفته
مادرمم زنگ زد ب من و کلی دعوا و ناراحتی ک اگرم کاری میخای بکنی تو محیط کارت نکن
دلم شکست از این همه تهمت ناروا ک بهم زدن
فقط گریه کردم و سپردم ب خدا . الان یکی از دختراش طلاق گرفته و ب شدت اوضاع داغونی داره اون یکی هم هرروز با یه پسره تو شهری ک دانشگاه میره امارش رسیده