واگزار کنید به خدا
خالم وقتی جوون بوده جاریش بهش تهمت میزنی و اونو پیش مادرشوهرش خراب میکنه
بعد مادرشوهرش اینارو باهم رو به رو میکنه
جاری خالمم که دروغ گفته بوده برای اینکه بگه مثلاً راست میگه جون داداششو قسم میخوره
روز بعدش داداشش تصادف میکنه و دست و پاهاش میشکنه