شوهرم ساعت سه بعدازظهر میاد خونه ناهار می خوره میشینه سر لب تابش دیگه تا شب اون لب تاب روشنه
اگه ازش بخوام بیرون بریم میاد
اگه بگم بیا فلان کار رو انجام بده میده
ولی هر سری باید صداش کنم
خیلی کم میشه بیاد کنار ما بشینه
راستی اینم بگم اگرم بیاد بشینه خوابش می بره و خودش میگه برای فرار از خواب هست که میشینه پای سیستم
با چند تا از دوستام صحبت کردم اونام میگفتن شوهر ما هم همین طور هست
اما انگار اونا پذیرفتن
ولی من نه
تو درونم همش حرص می خورم
پای سیستم چیکار میکنه ؟بازی میکنه؟
بیشترش تل گرامه
کارهای اداری
خوندن مطلب
بازی نه اصلا
یه گروه داره مطلب ارسال می کنه
خبر می خونه
عزیزم خستگی اش رو در نظر بگیر
باهاش صحبت کن که یه ساعتی و بشینه پای کامپیوتر و مابقی و کنار شما باشه حتی اگه بخوابه.فیلم بذار باهم ببینید و با حرف زدن حلش کن و بگو دوست ندارم مدام سرگرم این باشی..
منم همینم دیگه از بس گفتم خسته شدم
شوهر منم همینه،تازه اگه بگم بریم بیرون
یکی در میون قبول میکنه
پری از صحبت کردن گذشته
۴ سال سیستم زندگیمون همینه
یه کارهایی رو تو خونه انجام میده مثل ظرف شستن هر روز
اما خیلی سریع بعد میره میشینه سرجاش
ما برعکسیم
کارهای شرکت زیادن و پروژه های دیگه.
شوهرم باید منو صدا کنه. خودم واقعا عذاب وجدان میگیرم
به فیلم هم علاقه نداره
امروز از بس تنها کار کردم خسته شدم
خب ساعت 3 میاد ناهار میخوره بخوابه یک ساعت بعد پاشه یکم با شما باشه یه ساعتی هم اختصاص بده به لپ تاپ که خوابش نبره
من همش دارم صداش می کنم
خودم خسته میشم
