سلام.خواهشا غر نزنین اگه راه حلی بلوین بهم بدین مرسی،تاحدودی قبلا گفتم ک مادرشوهرم(عمه م)باهام چجوری رفتار میکنه و ی سری دیگه از جریانات زندگی م رو گفتم!! الان ی مشکلی پیش اومده! من مادرشوهرم و خواهرشوهرم هی میرفتن این ور اونور حرف پشت سرم میزدن دیگه کارشون ب جایی رسیده بود ک روبرو م هم میگفتن!! مادرشوهرم بابرادربزرگش ک میشه عموی من سالهاقهربودن!بعدک اشتی کردن جلو اونا هی ابرومو میبردن!عموم و زنعمو کامل حرفاشونو باور میکردن!بعد خواهرشوهرم س تا خونه داره ک هیچ کس درجریانش نیس!!منم یبار نشستم پیش عموم شروع کردم دردودل کردن و گفتم ک س تا خونه داره دروغ میگه شوهرش بیکاره و...!!!!! حالا مادرشوهروعموم دوباره باهم اختلاف پیدا کردن و عموم هم رفته ب بچه هاش گفته ک فلانی س تا خونه داره!!! دیشب دخترعموم ب شوهرم گفت ک خواهرت س تا خونه داره!شوهرم برگشت گفت کسی خبر نداره توهم هیچی نگو ب کسی!! حالا همش میگم شانس من نگا کن یبار ی حرفی زدم شده چ شری!!! حالا باید چکار کنم؟تو تمام این مدت ک اینا اذیتم کردم لام تا کام حرف نزدم فقط اینجا گفتم اینم شده این!!!! بنظرتون برم ب عموم بگم ک چرا گفتی یا ی موقع حرفی نزنین! نمیدونم بخدا دارم
چرا کسی نیس! کلا خیلی خلوت شده اینجا! چرا آخه
عزیزم من کار شمارو توجیه نمیکنم
اما اگه اونا هزارتا حرف زدن و شمار و خراب کردن اینم به اونا در
اما همیشه حرفی رو بزن که مطمئن باشی اگه درز کرد شهامت اینو داری که مسئولیتش رو قبول کنی
نمیدونم والا چی بگم ... اما خب دیگه نباید چیزی از کسی رو به کس دیگه بگیم یه وقتی اختلافی چیزی پیش میاد مثل مورد شما اونوقت همه جا پر میکنن حرفا رو چهرتا هم میزارن روش میگن .... من خودم دو سه ساله به این نتیجه رسیدم چون عروس جاریم کلی حرف از طرف من به این و اون گفته بود تازه حرفایی هم بوده که من اصلا در جریانشون نبودم بعد دیگه یاد گرفتم هیچ کسی برا درد و دل مناسب نیست
من فوق العاده از روبرو شدن با خانواده شوهرم میترسم چون یبار باهاش درگیر شدم خیلی خیلی شلیته ان در صورتی ک چهره ارامی دارن!و تحصیل کرده ان!! نمیشه باهاشون درگیر شد
منم دوسال پیش این حرف رو زدم الان ک اختلاف پیدا کردن سرباز کرده حرف من!
بری پیش عموت که این حرفو به کسی نگو.....بدترمیشه اوضاع.
بنظرم استرس بخودت وارد نکن اگه خونه داره که داره پرسیدن چراگفتی بگو خوب مخفی کردن نداره عمواز اوضاع احوال چندساله تون پرسید منم گفتم
بگو گفتم که گفتم دوست داشتم که گفتم این به اون حرفای دروغی که شما پشت من زدین در تازه من دروقغ نگفتم از این به بعد هم می گم هر چی در مورد من به هر کی بگین منم براتون جبران می کنم
خدا کنه هیچوقت نفهمن!! ولی باتوجه ب چیزایی ک دارم از عموم میبینم فک کنم بگه بخدا !!! خودش نمیگه ! ب پسرودخترش گفته اونا میان میگن!!
هیچوقت کاری نکن که خانواده شوهرت بفهمن ازشون میترسی.سعی کن هیچوقت هم حرفشون نزنی تاوقتی تهمت یادروغی بهت چسپوندن باخیال راحت بتونی ازخودت دفاع کنی وکم نیاری
وا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ تعداد پستام کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟100000 تایی بودم
باور کنین قشنگ میدونن ک ازشون میترسم!! ولی ب روم نمیارم ک میترسم و از اونور هی بهمم میگن ک با ما بدی !!! و خانوادت فلان و... وهزارتا حرف دیگه!الان ی جا گفتم اینم شد شری برای من!
فقط نترس همین
دست پیش رو بگیر بگو همه می دونن چطور می گین کسی نمی دونه فقط عموتون و بچه هاش چشاشون شوره ؟
اوخ من اصلا جرئت نمیکنم جوابشونو بدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
