و چقد شبیه یکی از دوستای منی
البته اون پسر خالش پزشکه و ساکن یه شهر دیگن
خیلی دیر به دیر خانواده ها همو میبینن مثلا سالی ماهی یه بار
اخرین بارم یه ماه پیش یه بهونه چرت و پرت پیدا کرد بهش زنگ بزنه و دست اخر انگار پسره نمیخواست تلفن قطع کنه و بحثا یه جوراایی به دوستم ربط میدم مثلا میپرسید خودت چیکار میکنی، کجا مشغول کاریو...
به نظرتون این احساسه یا نه؟؟