شوهر من راننده آژانسه.روزی 100 تومن داره اما آخر ماه 0 میشیم چون قسط و خرج خونه و اجاره کمر شکنه.
همین دیشب سر خرید خونه کلی دعواکردیم.بهش گفتم وقتی هر شب غذا مجلسی میخوای زود به زود تموم میشه مواد غذاییمون.
قربون دختر نازم برم کاشکی یه پشتوانه داشتم و از این زندگی کذایی میرفتم.
بعضی وقتا به سرم میزنه بچم رو بغل کنم و برم جایی که هیچ کس منو نشناسه فقط یه شغل آبرومند داشته باشم تا بچم رو بزرگ کنم بدون سر خر