سلام دخترا،خیلی حالم بده سه روز هیچی نمیخورم از استرس فکرو خیال ۶ سال قبل با پسر خالم تو رابطه بودم اینا قسمت نشد بهم برسیم اون نخواست یا هر چی نمیدونم مهم اینه که تونستم دل بکنم بگذرونم اون روزارو حالا بعد ۶ سال میخواد طلاق بگیره زنش بش خیانت کرده یه دختر هم دارن میخواد بیاد خواستگاریم خیلی دو دلم حیرانم نمیدونم چیکار کنم پسر خوبیه دستو دل باز کم نمیزاره واسه زن ولی میترسم ردش کنم بعد پشیمون بشم
اول تو رو برا زندگیش انتخاب نکرده
الان چون از جانب زنش ضربه خورده داره میاد سمت تو
دیونه ایی با مرد بچه دار ازدواج کنی
اگه شدید دوسش داشته باشم با بچم قبولش میکنم 🤐
بنظرم صبر کن.ب خودت فرصت بده.
زندگی با مرد بچه دار خیلی سخته.
اولویت اولش دخترشه ک حقم داره.چون بچشه و از خون اش هست.
باید خیلی دل بزرگ و بخشنده ایی داشته باشی
ب محض و رود ب زندگی جدید باید بچه داری کنید و روزهای دو نفرتون محدوده
ب همه ایننچیزها فکر کن ک بعدن پشیمون نشی
بنظرم ردش کن بره حالا که زنش خیانت کردهاومده طرف تو چرا اول باهات ازدواج نکرد
بم میگه وقتی تو امدی تو زندگیم زنم قبل تو بود کلا ملاکش واسه انتخاب زنش خوشکلی بود زنش سفییید چش سبز حالا که چوبشو خورد میگه گور بابای خوشکلی فقط وفایی که واسم مهم منم قیافه معمولی دارم خوده پسره هم سفیددد خوشکله میترسم از مقایسه اینا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
