پیرو تاپیک قبلیم
همسایمون بعد از اینکه بش گفتم برام غذا نیار بش برخورد
دیشب تا صبح مهمونی گرفت و سرو صدای بچه ها تو راه پله ها
صبح امروز جمعه هم از ساعت ۸ و نیم بازم سروصدای بچه ها تو پله ها و بدوبدو کردنشون
اهمیت ندادم گفتم مهمان داره
شروع کردم کارامو انجام دادن
داشتم حمام میکردم دیدم یهو آب داره قطع میشه ( در ورودز ساختمون یه شیر آب هست که برا واحد ماس)
شک کردم نکنه لوله رو باز کردن . چون صدا بچه ها میومد
از تو حموم زدم بیرون تند تند لباس پوشیدم
دیدم بلههههه یه آقا شلنگ رو زده به لوله داره بیرون ساختمون آب بازی میکنه و کفشاشو میشوره
منم لوله رو از روش بستم و بش گفتم کی ب شما اجازه داده از این شیر آب استفاده کنید فک نمیکنین ی نفر تو حمامه یا ماشین لباسشویی کار میکنه این شیر برای واحد ماس
گفت خانم من نمیدونستم خانم واحد پایینتون بم گفت
منم رفتم در واحدش (درباز بود) بش گفتم حرمت سن و سالتو نگه میدارم
هرچی حرمت نگه داشتم داری شورشو درمیاری انگار اینجا شهر هرته
تو مگه پول آب واحد مارو میدی
از دیوار صدا دراومد از زنه صدا درنیومد منم دومدم بالا