خیلی
از مادر و خواهر و خانوادم بی نهایت
کاری نمیتونم بکنم جز اینکه با خدا درد و دل کنم حتی نمیتونم گریه کنم
خدایی که میبینه و سکوت کرده
دلم یه خانواده خوب یه مادر مهربون یه پدری که تکیه گاه باشه یه خواهری که محرم رازم باشه و یه برادری که کنارم باشه میخواد
اما تو این ۳۸ سال سنی که از خدا گرفتم هیچ وقت برای یه لحظه هیچ کدوم و نداشتم
اره.و تبدیل ب کینه شده
همین الان
شوهرم داره اعصابمو میریزه بهم!!!!!!!!!!!!!!
آره. قرار بود آخر هفته برام خواستگار بیاد و نیومد. دوستم خبرشو ازم گرفت و گفتم نیومون، به حالت تمسخر خندید بهم. متنفرم ازش.
تا دلت بخوااااد....همینک تاالان باردار نشدم و کلی حرف میشنوم خودش کلی دل شکستنه برام
بله .همسرم.
با اینکه من ۱۲سال با همه چی ساختم و کنار اومدم‌و بخشیدم .یه کاری کرد که برای همیشه از چشمم‌افتاد ودیگه نمیخوامش حتی یک‌درصد.۵۰روزه یک کلام باهاش حرف نزدم.نگاهش نکردم.
فقط دارم‌به طلاق فکرمیکنم
باید دل اونی که دلتو سوزونده بسوزونی تا حالت خوب بشه
من اگه کسی کاری کنه همون لحظه میچزونمش بعدش دیگه حالم خوبه
بله جیگر گوشم دلمو ی جوری شکوند ک دوهفته تو جام افتادم و نا ندارم سرپا شم ولی از خدا میخوام عاقلش کنه
خیلی جاها و هیچوقت هم فراموشم نمیشه متاسفانه
هزاران بار دلم شکسته الانم همینطور شوهرم بازم دیشب دلمو شکست یه حرفایی بهم زد که الان ارزوی مرگ میکنم تا صبح که بیدار بودم الان داغونم 😭
دیروز شکوند دیروز شکونددد بدجور 💔انتظار چنین حرفی نداشتم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
