خودشو زده به مریضی هییییچیش نیست یازده روزه اومده تشکشو اندازه وسط پذیرایی میشینه رو تشک میخوره دوباره میخوابه بچشم میبینه بدتر خودشو میزنه به آه و ناله و لنگون لنگون راه میره پسرش یا مثلا کسی مهمون نباشه حالش از منم بهتره بخدا خسته شدم زندگی ندارم شوهرمم هی اصرار میکنه مامانش بمونه چون شهرستان بود به بهونه مریضی تو ۲ ماه بیشتر از ۶ یاد۷ بار کشوندش اونجا مسیر ۱۴ ساعته رو هی زنگ میزد بیا الم بلم تنهام بخدا همممه نوع آزمایش سونوگرافی سی تز اسکن ام آر آی همه چی هم داده هیچیش نیست دارم دیوونه میشم