دو راهی سخت !

زبون که تو دهنش بود از گفتن یه جمله هم دریغ کرد !

نه همسرم قبول نکردن و گفتن من مشکلی ندارم 

نمیدونم بخدا پاک موندم اگه این خانم های همکارش نبودن مدیونی اگه یه شکلات میدادم ! 

 میگم این همه سال کادو دلی دادم امسال یه چیز الکی بدم که خودم لازم دارم مثلا یه ادکلن با بویی که دوست دارم بخرم بدم ارغوان بهش بده حداقل بچه فرهنگ روز پدر ببینه و به عنوان روز پدر بهش بدم اونم از طرف ارغوان بعدم کم کم ادکلن خودم بردارم 😊

خودم تبریک نمیگم 🙂

موافقم با شناختی که من ازش دارم یقینا میگه چون مهمم کادو داده ! 

برای پدرم که امسال قراره یه دست کت شلوار با خواهرم بگیریم و این بهش میگم تا بفهمه ! 

آدم خیلی اهل کادو دادن و ارزش گذاشتن برای آدمهام خیلی سخته بی تفاوت بودن واقعا خوشبحال اینا چجوری می تونن !

من گاهی به اداره سر میزنم همکارهای شوهرم با ارغوان صمیمی هستن چندتاشون یه وقتایی ارغوان من میکشونه اداره ، عادت دارم به تمام اتاق ها سر میزنم و یه چند دقیقه ای هم صحبت میشم خصوصا که با همکارها چندباری خانوادگی تو جشن ها شرکت کردیم با همه آشنا هستم واحد نقشه برداری بیشتر میرم چون مهندس عمران هستن و تقریبا همکاریم حدودا سه ماه پیش که رفتم یه خانمی داخل اتاق همسرم بود که وقتی رفتم داخل نگاه خوبی بهم نداشت انگار منو نمی دید برعکس رابطه گرم بقیه ، حتی بعد صحبت با همسرم و متوجه شدن اینکه من خانم این آقام کنش خاصی نشون نداد ، برام رفتارش عجیب بود بعد از اون که فهمیدم همسرم شخصا این خانم به عنوان نیرو پاره وقت برای برخی پرونده ها استخدام کرده یه حسی تو دلم اومد چند وقت پیش هم که یه ارتقای شغلی همسرم گرفته بود متوجه یه کادو شدم که بارها که سوال کردم طفره می رفت و جوابی نمیداد تا اینکه بعد استفاده یه روزگفت خانم فلانیم سلیقه اش خوبه هااا ! 

یه بارم کیک خونگی آورد خونه گفت خانم فلانی ببین چه کرده امروز کیک پخته آورده اداره ! 

خلاصه بعد از چند ماه دوباره تو اداره دیدمش کلا منو دایورت میکنه انگار نمی بینه منم حس کردم یه خبری حداقل از طرف اون بنده خدا هست !