من بخاطر خونریزی زیاد بیمارستان بستری بودم چن روز
بعد مادر شوهرم دیروز ک مرخص شدم اومد
نمدونم چشونه واقعا نمیدونم
اومد نشست گف بخاطر ی خونریری الکی همتون ناراحتیت من ک پسرمو ۲۸ سال بزرگ کردم چی
نمیگم ب بچتون یچی شه ها ولی از این بدترش سرتون میاد
خب من مگه چیکارش کردم اومده عیادت اینجو بم میگ واقعا دلم شکسته