سلام دوستان
۳-۴ روز دیگه تولد مامانمه. ۱۰ روز بعدش هم تولد بابامه.
بابام از یکماه قبل به فکر کادوی مامانم بود. براش یه تکه طلا خرید
خود مامانمم میدونه چون طلا رو پیک آورده فهمیده کادوش طلاست. ولی هنوز ندیدش چون بابا بسته طلا رو گذاشته تو کمد که شب تولدش بهش بده. این تااینجا از تولد مامانم.
حالا امروز بابام اومده خونه به مامانم گفته برای تولد خودش (تولد بابام) که اونم ۱۰ روز بعد از تولد مامانمه، دوست داره برن رستوران به جای کادو. یعنی درکمال سادگی خودش پیشدستی کرده گفته چه چیزی برای تولدش خوشحالش میکنه.
ولی مامانم یهو داغ کرده میگه چرا به فکر تولد خودتی؟ چرا نگفتی تولد من که جلوتره بریم رستوران؟ همینجوری داد و هوارررر.
من دعواشونو شنیدم مامانم حتی برگشت گفت فکر کردی هنر کردی یه کادوی کوفتی گرفتی! ماتم برد که چرا اینجوری به بابام گفت. کادو طلا کجاش کوفتیه. حتی هنوز نگرفته بازش کنه ببینه چه شکلیه. الانم قهر کرده کلا اینجوریه قهر هم میکنه تا یه هفته خونه رو جهنم میکنه برای بقیه.
من دقت کردم تقریبا هر مناسبتی میشه مامانم همینجوری یه دعوا راه میندازه. چندبار دیگه هم عید نوروز و تولدهای من و خواهرم رو زهرمارمون کرده.
من میخوام باهاش صحبت کنم ولی نمیدونم چی بگم که با منم دعوا نکنه. لطفا راهنمایی کنید و توهین هم نکنید. مادرمه و برام محترمه.