این تاپیک و زدم یکم خالی بشم از عصبانیت.. سه سال پیش دوستم کارش و ول کرد گفت میخوام برم ترید کنم...من حقوقم متوسط بود ولی ادامه دادم ماهی ۱۰ تومن میگرفتم و الان بهتر شده... با دوستم در ارتباط بودم ..بعد میگفت دیگه یادگرفته میخواد ۲۰۰ میلیون بزاره سود کنه... من میگفتم یکم با سرمایه کمتر کار کن..میگفت ذهنت فقیره ..ذهنت کارمندیه ...گاهی سود میکرد گاهی صرر میکرد بعد وام گرفت و میکفتم تو شیش ماه چه طور میتونی ۳۰۰ میلیون بزاری وسط ..میخرم میکرد میگفت ۵۰۰ میلیون گداشتم و تو دهنت فقیره ادمایی مثل تو همیشه درجا میزنن.. من بهس میگفتم اول ۲۰ میلیونت و ۴۰ میلیون بکن بعد پول بیشتر بزار .. بعد رابطش با من کم شد هرروز میدیدم تو اینستا با دوستای جدید میرن اینور اونور .. چندماه بود سرو کلش پیدا شده بود... بعد من تو بورس پارسال سود خوبی کردم بهس گفتم تو بورس ۵۰ میلیون داشتم ۱۵۰ میلیون شد.. دیگه همینطوری ولم نمیکرد میگفت ۱۰۰ میلیونت و بده من باهاش ترید کنم پولت و یک ساله دوبرابر میکنم و ...تو چرا اینجوری هستی و.. بعد فهمیدم ۴۰۰میلیون بدهی داره در به در دنبال پوله... خلاصه ولم نمیکنه .. اون روز میگفت قرص دارم بهم کمک کن منم بهت کمک میکنم پولت و چندبرابر میکنم.. بهم کمک کن دوستی برای این وقتاست ..بهش گفتم این پول و هرروز زحمت کشیدنامه ..سرکتر رفتم دونه دونه جنع کردم ..
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بهش گفتم اگه قرض داری ماشینت و بفروش هم قرضت و بده هم با بقیش کار کن.. میگه الان خیلی یاد گرفتم و دیگه راحت سود میکنم.. گفت ماشین تنها سرمایه منه نمیتونم بفروشم ... رو سرمایه خودش نمیخواد ریسک کنه رو پولای من میخواد ریسک کنه... اون روزایی که با دوستاش همش کافه و اینور اونور بودن من داشتم جون میکندم مسخرم میکرد میگفت تو ذهنت فقیره ذهنت کارمندیه رو فراموس کنم
شما از این ادمای پررو دورو برتون ندارید؟ واقعا هربار زنگ میزنه میگه دلم تنگ شده بود .. بعد میگه جرا ...
چراداریم واسه ماهم هروقت ک احتیاج ب ماشینمون دارن یا پول میخوان یادمامیکنن ولی اگ ماکارمون ب کسی گیربیفته روشونومیکنن اونور تا کاری نکنن واسه ما چون ماهم ادمی نیستیم ک ب کسی روبزنیم انگار همه دارن ازماسواستفاده میکنن ب شوهرم گفتم این دفعه ماهم عین خودشون میشیم
چراداریم واسه ماهم هروقت ک احتیاج ب ماشینمون دارن یا پول میخوان یادمامیکنن ولی اگ ماکارمون ب کسی گیر ...
منم خیلی دورو برم از این ادما پیدا میشن نمیدونم بیفرهنگن یا من یه جوریم فک میکنن میتونن ازم سواستفاده کنن...یه دوستی داشتم تو این بازاریابی هرمی بود... یقم و چسبیده بود ولم نمیکرد که من و ببره همش میگفتم نمیام.. میخندیدم میگفتم نه.. بعد من و دوسه بار برد جلساتشون. همه بهم حمله میکردن اونجا که تو چرا نمیخوای بیای.. تو همیشه فقیر میمونی..تو بی عرصه هستی... بهم فحش میدادن .. من اوایل با احترام میگفتم اگه خواستم بیام خبر میدم .. یه بار دوستم من و به زور برد گفت بیا صحبتای جلسلت و گوش کن حرفای خوبی زده میشه .. رفتم ریختن سرم.. گفتم حالا اگه بخوام بیام میگم.. خواهر دوستم با حالتحمله بهم گفت چندجلسست داری میگی اگه بخوای بیای خبر میدی... عرضه نداری تصمیم بگیری.. دیگه خجالت و گذاشتم کنار گفتم آخه کارتون خیلی مذخرفه زیادی خانومیکردم چیزینگفتم ..