2733
2739

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
من پارسال توی هفته ٢٥ +٥ روز زایمان زودرس داشتم البته دو قلویی . ولی به علت نارس بودن یکیشو بعد از یه روز و یکیشو بعد از دو روز و نیم از دست دادم . البته دکتر میگفت اگر هم زنده بمونن سالم نیستن . و ضربه روحی خیلی بزرگی خوردم . اما خوشبختانه سال بعد خدا بهم یه پسر داد . بعد از ٧ ماه از زایمانم اقدام کردم و حامله شدم همون ماه. اوایلش خوب بود اما از هفته ١٨ به بعد دردهای شکمی داشتم . انقباض یا گاهی دردهای پریودی. از همون هفته ١٨ هر هفته یه امپول پرولوتون میزدم تا اخر حاملگیم . از هفته ٢٦ رفتم خونه مادرم اینا تا استراحت کامل باشم اما مطلق هم نبود.
یه بار در هفته ٢٩ بخاطر انقباضات شکم سه روز بستری شدم . و بعدش دوباره در هفته ٣٢ به همین دلیل بستری شدم . و بازم سه چهار روز بیمارستان بودم . در نهایت در هفته ٣٦+٦ روز به دلیل انقباضات منظم و با فاصله ١٠ دقیقه ای بستری شدم و به خاطر سابقه سزارین ، بلاخره زایمان کردم و خداروشکر پسرم سالمه و الان چهار ماهشه. تو دوران بارداری همش استرس داشتم و این سایت رو میخوندم . الان گفتم تجربمو بگم شاید یکی از حرفام روحیه بگیره
خاهره من دوقلو هاش 6ماهو تازه تموم کرده بودن بدنیا اومدن ای جاااااانم 2تاشون قده ی بچه نرمال وزن نداشتن الان خداروشکر تپلی 1سالشونه...2تا پسر....تا خدا نخاد هیچ برگی تو اوج خزان از درخت نمیفته هیچ کاره خدا بی حکمت نیس کلم
هیچی ب ذهنم نرسید.......😂😂😂
2738
هر بار موقع بستری امپول سولفات منیزیم بهم میزدن که امپول فوق العاده وحشتناکیه از نظر درد . اما با همه سختی بلاخره گذشت و الان پسرم تو بغلمه. میخواستم بگم نا امید نباشین . من هفته ١٥ طول سرویکس(دهانه رحمم) رو اندازه گرفتم و ٤٥ بود یعنی خیلی خوب . دکتر گفت نیازی به سر کلاژ نداری . اما از هفته ١٨ سونو که دادم گفت سرویکست ٢٩/٥ هست . و از همون موقع امپول برام نوشت (پرولوتون)هفته ای یک بار
مامان رها خداروشکر که نی نیتو داری . بلاخره با هر سختی میگذره . مطمین باش از بارداری من سخت تر نبوده . تجربه تلخمو نمیخوام بگم که ناراحتتون نکنم . ولی فکر میکنم کمتر پیش بیاد کسی اینقد سختی بکشه . در مورد بارداری دومم هم که من کلا سه ماه اخر رو عین یه ادم فلج تو خونه بودم و استراحت کامل . خیلی سخت بود
لیلی جونم خداروشکر . واقعا هر چی خدا بخواد . من تجربه اولم بود . و توی یه شهر غریب بی امکانات و به دور از خانوادم بودم . نه چیزی از سرویکس میدونستم نه سرکلاژ. واسه خودم مسافرتم رفتم . و یهو در عرض یه هفته با دردای روزی ٥ دقیقه ای به زایمان رسیدم . یکیش طبیعی و یکی سزارین (دومیه با طبیعی نیومد و بعد از یه ساعت در حالی که از درد داشتم میمودم سزارینم کرد چون ممکن بود برای خودم ضرر داشته باشه
روزی که توی ٣٦+٦ روز بارداری دومم بستریم کردن ، دکتر اومد بالای سرم و گفت چون تجربه تلخی داشتی نباید ریسک کنیم و فعلا سزارینت نمیکنم و منو از اتاق عمل برگردوند تو زایشگاه تحت نظر باشم . اما من درد طبیعی گرفته بودم و اخرش بعد از چند ساعت درد طبیعی دکتر مجبور شد سزارینم رو انجام بده . همش بهم میگفت بچت نارسه و ممکنه دستگاه نیاز باشه اما دستگاه ها پر هستن و جا نداریم . و من حسابی ترسیده بودم . بعدشم که به هوش اومدم بچم رو نمیاوردن .بعدا فهمیدم پسرمو سه ساعت زیر اکسیژن گذاشتن. نمیدونم واقعا نیاز بوده یا بخاطر احتیاط اینکارو کردن .
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

دورهمی

markooo | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز