یبار خواهر شوهرم گفتش فردا شب میایم خونتون.شوهرمم گفتش واس شام بیایین.
روز بعد کلی شام اینا درس کردم تازه پسرش گفته بود زن دایی کیک هم واسم بپز.دوتا پختم که یکی دورهم میخوریم یکی هم میدم ببره.
شب هرچقدر منتظر موندیم نیومدن.شوهرم زنگید تازه یادشون افتاد که قرار بود بیان.ساعت ۱۱ اومدن😕😕