پنجشنبه با دوستم رفتیم امامزاده............ساعت 4 رسیدم خونه نماز خوندم نهار خوردم تا 6 خابیدم.......بعد همسر اومد جوجه درست کرد خوردیم........آشپزخونه رو مرتب کردم........زمین رو دستمال کشیدم رفتم حموم و خابیدم...............امروز صبح هم شیر موز خوردم جارو کردم..........گردگیری کردم نهار خوردم و اومدم سرکار تا آخر شبم اینجام...........این دو روز ما هم اینجوری گذشت