2733
2734
عنوان

حال خوب این روزهای من 3>

26 بازدید | 9 پست
سلام دوستای گلم . این روزها یه حس خیلی خیلی خوب دارم. احساس شادی بسیار من وقتی دبیرستان بودم موقع انتخاب رشته خیلی دلم میخواست برم هنرستان نقاشی یا گرافیک بخونم از اونجایی که مامانم و بابام رشته هاشون تو دبیرستان تجربی بوده و پدرم دبیر برجسته درس شیرین زیست بودن (فکر کنم دلیل تنفر من و برادر گرامیم از زیست شناسی همینه ) و مامانم عنوان پرستار نمونه کشوری و استاد برجسته رو یدک میکشیدند خیلی تلاش کردن ذوق کودکانه منو کور کنند و بفرستنم رشته تجربی بماند که تمام سال تحصیلی اول دبیرستانم با قهر و دعوا گذشت . از اونجایی که به زیست ارادت خیلی خیلی زیادی داشتم خخخخ و چون عاشق درس شیمی و ریاضی و فیزیک بودم و انصافا تواین درسا رو دست نداشتمرفتم ریاضی!حتی اون موقع برای دوستام تدریس خصوصی هم داشتم. پدر و مادرم منو عاق کردن دیگه... سالها گذشته اما هنوزم میگن تو استعدادت رو حروم کردی رفتی ریاضی الکی مدرک مهندسی گرفتی اگه میرفتی تجربی فلان میشدی و..... ارشد دانشگاه تهران شبانه قبول شدم اما از اونجا که تازه مزدوج شده بودم و همسر گرام تازه رفته بود سرکار و حقوقش کفاف هزینه های ارشد و رفت و آمد از تهران به مشهد رو نمیداد همون ترم اول انصراف از تحصیل دادم و توی مشهد کلی دنبال کار گشتم اما دریغ از پیدا کردن کار با بیمه و حقوق خوب اینجا تا میبینند دختری و سابقه کار نداری بیشتر از500 تومن حقوق نمیدن.خیلی افسرده شدم بماند که بعدا رفتم سرکار حقوق 6 ماهمو ندادن!!! و گفتن تو کاراموز بودی و.... دستم به هیچ جا بند نیست برای شکایت و گرفتن حق و حقوقم. هنوز پدر دارن منو متهم میکنند به کم کاری و بیخیالی و حرم کردن استعدادم یه ساله دارم میخونم برای ارشد مدیریت تا همین مشهد قبول شم(دعا کنید دوستای خوبم) و کلاس زبان میرم همیشه ذهنم مشغوله اینه که چرا نقاشی رو ادامه ندادم. همسرم همیشه بهم میگه به تفریحت برس نمون تو خونه برو کلاس ورزشی و... دیروز بعد گشتن توی آموزشگاه های مختلف بلاخره اون کسی رو که میخواستم پیدا کردم گفتن استاد عصر میاد فلان ساعت بیا با خودش صحبت کن دیشب رفتم آموزشگاه با یه خانوم حدود 40 ساله مواجه شدم بسیار متین و خوش برخورد و در عین حال جدی و مهربون. گفت باید تست بدی ببینم در چه حدی هستی!! منم همسرم تو ماشین منتطرم بود هی زنگ میزد بیا دیگه رفتی ثبت نام یا کلاس بمونی؟؟؟ تستی که ازم گرفت بیشتر روان شناسی بود و بعد یه طراحی کوچیک کلی ازم تعریف کرد و گفت تا حالا کجا بودی خیلی کارت خوبه از امشب شروع کنیم؟ برای همسرم تعریف کردم گفت دوستدارم همیشه لبخندت رو بببینم یه بار زندگی می کنیم چرا شاد و پر انرژی زندگی نکنیم؟ خلاصه امروز رفتم کلی وسایل خوشگل موشگل خریدم منتطر فردا عصرم که زودتر برسه برم کلاس نقاشی .... خیلی خیلی خوشحالم از صبح کلی انرژی گرفتم بابا مامانم خیلی ذوق کردن تصمیم گرفتم نقاشی ادامه بدم خاله های نازم کلی پیام محبت آمیز زدن رفتم خرید وسایل با یه آقای مسن مهربون و یه خانوم مهربون آشنا شدم که جفتشون کلی راهنمایی خوب خوب بهم کردن. خلاصه خیلی خوشحالم من امیدوارم شما دوستای نی نی سایتی هم هر روزتون پر باشه از لبخند و نگاه خدای مهربون دلم خواست شما رو هم تو این همه حس خوبی که امروز دارم سهیم کنم
بالاترین آرزویم برایت این است حاجت دلت با حکمت خدا یکی باشد:*
ای جانم عزیزم خیلی خوشحال شدم برات برو دنبال آرزوهات گلم من مطمئنم موفق میشی من خودمم سیاه قلم و گل و مرغ کار کردم واقعا نقاشی خیلی رو روحیه و آرامش تاثیر داره
به خاطر گناهی که باهاش امتحان نشدی کسی رو سرزنش نکن... شاید اگر تو جای اون بودی گناهکار بزرگی میشدی 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
سلام همشهری! کار بسیااار خوبی کردی و مطمئن باش موفق میشی...جاری منم همیشه عاشق نقاشی بوده و همین بساط تورو باخانواده داشت 4 سال پیش تازه شروع کرد و الان نمایشگاه برگزار میکنه...من خودمم امسال سال سومیه که خوشنویسی کار میکنم روزایی که میرم کلاس بهترین لحظات زندکیمه انگار...موفق باشی
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد....تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد....
تازه بعد یه مدت پیشرفت که بکنی می بینی چقدر لذت بخشه... یه چند تا آهنگ بی کلام هم دانلود کن کامل موقع نقاشی ریلکس می کنی
به خاطر گناهی که باهاش امتحان نشدی کسی رو سرزنش نکن... شاید اگر تو جای اون بودی گناهکار بزرگی میشدی 
2738
بابا و مامان من همیشه میترسیدن نقاشی کشیدنام یا ورزشم به درسم صدمه بزنه و به اونجایی که باید نرسم . هر چند به حرفشون گوش ندادم و تجربی نرفتم و اونا انتظار داشتن رشته های پزشکی رو برم و با موقعیتی که داشتم میتونستم راحتتر برم سرکار و اینقدر سختی نکشم ولی واقعا قصدشون خوشحالی من بود هرچی دارم از اونا دارم و بهشون مدیونم
بالاترین آرزویم برایت این است حاجت دلت با حکمت خدا یکی باشد:*
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687