دوست عزیز shidz63 و بقیه دوستانی که این تاپیک رو میخونید
من این تاپیک رو ایجاد کردم ولی کسی تجربه ش رو در این زمینه مطرح نکرد و کمکی بهم نشد.
من تجربه خودم رو در اختیارتون میذارم و از بقیه مامانای گل هم میخوام برای کمک به عزیزان باردار سایت بیان و تجربه شون رو با بقیه در میون بذارن
اول بگم که من به شدت از بیمارستان عمل و زایمان وحشت داشتم. حتی از امپول. سرم بزنم به حدی از ترس میرسم که دکترا گفتن تا حد امکان تزریق نشه.
مامای همراه، برام با خانم منصوری هماهنگ کردن که خیلی خوش برخورد و خوب بودن. کاملا پیگیر بودن. اما به دلیل تاکی کاردی جنین زایمانم ناگهانی شد و ایشون اون روز بیمار دیگه ای شون وقت سزارین داشتن و چون از قبل هماهنگ شده بود باید اونجا می رفتن. نتونستن بیان پیش من. خودشون با همکارا صحبت کردن که چه کسی میتونه و وقتش ازاده بیاد. که در نهایت با خانم فرزانه هماهنگ کردن. می گفتن نگران نباش کلی سفارشت رو بهشون کردم به طوریکه خانم فرزانه ازشون پرسیدن آشناتونه؟. منم استرس وضعیت جنین رو داشتم و ترس خودم از زایمان... ولی خانم فرزانه که زمان زایمان اومدن بالای سرم خیلی جدی بودن. اصلا صحبت نمیکردن باهام. جواب سوالام رو نمیدادن. اصلا هیج کمکی برای کاهش ترس و استرس من نمی کردن. اصلا تحمل صحبت کردن منو نداشتن و برخوردشون اصلا مناسب نبود... اصلا ایشون رو توصیه نمیکنم
من اول برای زایمان طبیعی بستری شدم. خ فرزانه سرم رو وصل کردن امپول ها رو تزریق کردن رفتن گوشه اتاق دور از من نشستن و خودشون رو به مطالعه سرگرم کردن. انگار نه انگار که من از نظر روحی و جسمی در چه وضعی هستم. تا یک و نیم ساعت بعد که دکترم اومد بیمارستان بالای سرم. خ فرزانه خیلی نامناسب بود برخوردشون از همون اول با لحن بد و بی حوصلگی زیاد میگفتن چیه حرف میزنی؟ مگه چیه؟ چقدر سوال می پرسی؟ و...
شاید ایشون هم در شرایط مناسبی نبودن ولی برای من که زایمان اولم بود هیچ تجربه ای از زایمان و بیمارستان نداشتم با اون ترس و نگرانی بابت وضعیت جنین اصلا برخورد و لحن بدشون قابل تحمل نبود. من فقط گریه می کردم و ایشون انگار نه انگار... هیچ واکنشی نداشتن... انگار نه انگار ادمی توی اتاق هست و به کمک ایشون احتیاج داره... اصلا مسیولیت پذیر نبودن. یه مامای با تجربه دلسوز و مسیولیت پذیر این طور برخورد نمیکنه... خلاصه اصلا ایشون رو توصیه نمی کنم. چون روزای اخر به ارامش نیاز دارید به راهنمایی درست. به کسی که وقتی اتفاق یا حتی سوالی پیش میاد در دسترس باشه و با حوصله صبوری و مهربونی پاسخگو و در کنارتون باشه
خدارو شکر که فقط چند ساعت در جوار ایشون بودم... نه کل هفته اخر رو