2726
دوستان هفته 38 باردای ام و بیمارستان صارم میرم. تصمیم دارم از بیمارستان مامای همراه بگیرم. لطف می کنید بهترین مامای همراه صارم رو بهم معرفی کنید. ممنونم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

دوست عزیز shidz63 و بقیه دوستانی که این تاپیک رو میخونید

من این تاپیک رو ایجاد کردم ولی کسی تجربه ش رو در این زمینه مطرح نکرد و کمکی بهم نشد.

من تجربه خودم رو در اختیارتون میذارم و از بقیه مامانای گل هم میخوام برای کمک به عزیزان باردار سایت بیان و تجربه شون رو با بقیه در میون بذارن


اول بگم که من به شدت از بیمارستان عمل و زایمان وحشت داشتم. حتی از امپول. سرم بزنم به حدی از ترس میرسم که دکترا گفتن تا حد امکان تزریق نشه.

مامای همراه، برام با خانم منصوری هماهنگ کردن که خیلی خوش برخورد و خوب بودن. کاملا پیگیر بودن. اما به دلیل تاکی کاردی جنین زایمانم ناگهانی شد و ایشون اون روز بیمار دیگه ای شون وقت سزارین داشتن و چون از قبل هماهنگ شده بود باید اونجا می رفتن. نتونستن بیان پیش من. خودشون با همکارا صحبت کردن که چه کسی میتونه و وقتش ازاده بیاد. که در نهایت با خانم فرزانه هماهنگ کردن. می گفتن نگران نباش کلی سفارشت رو بهشون کردم به طوریکه خانم فرزانه ازشون پرسیدن آشناتونه؟. منم استرس وضعیت جنین رو داشتم و ترس خودم از زایمان... ولی خانم فرزانه که زمان زایمان اومدن بالای سرم خیلی جدی بودن. اصلا صحبت نمیکردن باهام. جواب سوالام رو نمیدادن. اصلا هیج کمکی برای کاهش ترس و استرس من نمی کردن. اصلا تحمل صحبت کردن منو نداشتن و برخوردشون اصلا مناسب نبود... اصلا ایشون رو توصیه نمیکنم

من اول برای زایمان طبیعی بستری شدم. خ فرزانه سرم رو وصل کردن امپول ها رو تزریق کردن رفتن گوشه اتاق دور از من نشستن و خودشون رو به مطالعه سرگرم کردن. انگار نه انگار که من از نظر روحی و جسمی در چه وضعی هستم. تا یک و نیم ساعت بعد که دکترم اومد بیمارستان بالای سرم. خ فرزانه خیلی نامناسب بود برخوردشون از همون اول با لحن بد و بی حوصلگی زیاد میگفتن چیه حرف میزنی؟ مگه چیه؟ چقدر سوال می پرسی؟ و... 

شاید ایشون هم در شرایط مناسبی نبودن ولی برای من که زایمان اولم بود هیچ تجربه ای از زایمان و بیمارستان نداشتم با اون ترس و نگرانی بابت وضعیت جنین اصلا برخورد و لحن بدشون قابل تحمل نبود. من فقط گریه می کردم و ایشون انگار نه انگار... هیچ واکنشی نداشتن... انگار نه انگار ادمی توی اتاق هست و به کمک ایشون احتیاج داره... اصلا مسیولیت پذیر نبودن. یه مامای با تجربه دلسوز و مسیولیت پذیر این طور برخورد نمیکنه... خلاصه اصلا ایشون رو توصیه نمی کنم. چون روزای اخر به ارامش نیاز دارید به راهنمایی درست. به کسی که وقتی اتفاق یا حتی سوالی پیش میاد در دسترس باشه و با حوصله صبوری و مهربونی پاسخگو و در کنارتون باشه

خدارو شکر که فقط چند ساعت در جوار ایشون بودم... نه کل هفته اخر رو

دوستان عزیز در نهایت وقتی دکتر اومد و معاینه کرد و با توجه به وضعیت من دستور داد اتاق عمل اماده شه و سزارین بشم

تیم جراحی عالی بودن

خیلی خیلییییی با منی که اون حالو داشتم خوب کنار اومدن. عالی بودن. مخصوصا دکتر بیهوشی فوق العاده بودن. از لحظه ای که اومدن داخل اتاق عمل، وقتی حالمو دیدن، شروع کردن باهام صحبت کردن حواسمو پرت کردن دلداری و امید و ارامش دادن... در کل ایشون ماه بودن. عالیییی.... تاپیر رفتار بد مامای همراهم رو توی اون لحظه کمرنگ کردن و خاطره خوبی برام به یادگار گذاشتن... همیشه دعاگوشون هستم

توی صورتحساب بیمارستان جلوی گزینه گروه بیهوشی نام سید علیرضا فتاح پور به عنوان پزشک م ذکر شده. احتمالا اسم اون پزشک متخصص بیهوشی مهربون همین بوده. لازم می بینم اسمشون رو بیارم


باید بیایم و با اسم بگیم 

تا اینجوری خوب و بد شناخته شن. خوبها تشویق شن و بدها در صدد بهبود و ارتقا خودشون بر بیان

هر کس در هر جایگاهی که هست و مسیولیتی که پذیرفته باید پاسخگو باشه. اون کار رو به خوبی انجام بده. مخصوصا که در قبال اون مزد دریافت میکنه و میشه گفت وظیفه ای رو تقبل کرده که باید انجام بده

سوای این انسانیت هم مطرحه. که باید توی هر جایگاهی که قرار داریم جانب انصاف و انسانیت رو هم در نظر بگیریم

هر کدوم از ما شغل و مسیولیتی داریم و کارمون بهم می افته. ایا دوست دارید وقتی شما برای کارتون پیش فرد دیگه ای میرید اون هم وظیفه و مسیولیت ش رو کامل انجام نده؟؟!! اون طوری رفتار کنیم که دوست داریم باهامون رفتار بشه

امروز من به عنوان بیمار به شما مراجعه کردم. روز دیگری شما به عنوان مراجعه کننده میاید اداره ای که من مشغولم... اینو همیشه توی ذهنمون داشته باشیم

عزیزم خود دکترتون هماهنگ میکنه و ب صورت رندوم خودشون ی ماما همراه برات در نظرمیگیرن و شماره هاتونو برای هم میفرستن و خود ماما باهاتون تماس میگیره،من اردیبهشت صارم زایمان داشتم اینجوری بود

بعد اون ماما باهاتون صحبت میکنه شما از وضعیتت میگی اونم بابهت میگه ک چ ورزش هایی کنی و با مشورت دکتر چی گیاهی بخوری،از هفته ۳۷بهت ماما میدن،هر مشکل یا سوالی داشتی میتونی ازش کمک بگیری هروقت درد زایمانت شروع شد یا هر دردی باید باهاش تماس بگیری،من ۶صبح کیسه ابم نشتی داشت زنگ زدم بیمارستان بود ،وقتی رفتم نگو ی بیمار دیگش قبل من دردش گرفته و پیش اون بود بخاطر همین ک ماما همراه دیگه اومد پیشم و تا اخر باهام بود ک خیلی عااااالی و مهربون بود،خواستم بدونی ک انتخابی نیست.

من ک از لحظه اول ورودم ب زایشگاه همه کلللللللی خوب و مهربون بودن،عاااالی،حتی تا وقتی ماما همراهم بیاد ی ماما دیگه همش پیشم بود تا تنها نباشم و کلی هم مهربون بودن خدایی همشون حتی با همسرمم کاملا دوستانه بودن،خاطره زایمانمو نوشتم دوست داشتی بخون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730