زنده باد اشتباهات من...که بیپروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقهم و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بیحساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت میخواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون میکنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
کمی سکوت در این جهان پر هیاهو...من یه درونگرای احساسیم یه Infp و توی دید من همه جا غیر اتاقم یا خاکستریه یامشکی!!!زندگی پر اتفاقای غیر قابل پیش بینیه پس توام همیشه غیر قابل پیش بینی باش و یه ورژن جدید از خودت نشون بقیه بدهوزن فعلی°• ۴۳ وزن هدف اول •°۴۹وزن هدف دوم•°۵۵ وزن هدف سوم ۶۳ شروع از ۱۸~۱۹ .۱۴۰۲
از یک جایی به بعددلت می خواهد همه چیز را واگذار کنی ،نامه یِ استعفایت را رویِ میزِ دنیا بگذاری،کیفَت را برداری و به دورترین جایی کهمی شناسی بروی...چای بنوشی، سیگارت را دود کنیو به هیچ چیز فکر نکنی!از یک جایی به بعد،دلت می خواهد خودت باشی!تنها خودت و حافظه ای کههیچ کس را به خاطر نمی آورد...📩♥️♡⠀ 〇⠀ ⎙⠀ ⌲ˡⁱᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ┈┉┈┉•▴•⚜️•▴•┉┈┉┈