2737
2734
عنوان

پسرم خیلی حرف میزنه چی کار کنم؟

988 بازدید | 18 پست
پسرم 5/5 سالشه مدام حرف میزنه-مثلا موقع فیلم دیدن یه ریز سوال میپرسه یا وقتی جایی میریم-خلاصه همش صداش میاد کوچیکتر که بود میذاشتم به حساب کنکاوی و با حوصله جوابش رو میدادم اما کم کم دارم نگران میشم که این به صورت عادت روش بمونه و بعدا تو اجتماع براش مشکل درست کنه-احساس میکتن چون ذهنش درگیره داره رو تمرکز و دقتش هم تاثیر میذاره-نمیدونم باید چی کار کنم -درست میشه یا ببرمش پش مشاور-مشاور خوب هم سراغ ندارم-هر چی میشناسم فکر پر کردن جیبشون هستن کسی رو ندیدم که واقعا جواب گرفته باشه-خنده دارش اینه که خودم روان شناسی خوندم-کسی میتونه کمکم کنه؟

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
2740
مامان محمد این قصه نمیگه بیشتر سوال میکنه -حتی وقتی با هم بازی میکنیم جای من هم بازی میکنه و میگه این کار رو بکن یا اون کار رو بکن-مثل یه کارگردان که برای همه برنامه ریزی میکنه-نکته جالبش اینه که اگه جایی بره که من نباشم چیزی از اونجا تعریف نمیکنه-مثلا وقتی مهد میرفت به ندرت چیزی از اونجا تو خونه میگفت حتی میپرسیدم ناهار چی ذاشتید درست جواب نمیداد نمیفهمم رازداری میکنه یا یادش میره
مامان آرش جون-خیلی روحیه حساسی داره سال پیش ما هم خونه عوض کردیم هم صاحب یه بچه جدید شدیم و طبق خواست خودش دیگه مهد نرفت- کمی لکنت پیدا کرده بود که هنوز کامل خوب نشده-گفتن به خاطر اینهمه تغییرات بوده-میترسم الام بذارم مهد و سال دیگه بفرستمش مدرسه و دوباره جابجایی داشته باشه مشکل پیدا کنه
مامان آرش جون-خیلی روحیه حساسی داره سال پیش ما هم خونه عوض کردیم هم صاحب یه بچه جدید شدیم و طبق خواست خودش دیگه مهد نرفت- کمی لکنت پیدا کرده بود که هنوز کامل خوب نشده-گفتن به خاطر اینهمه تغییرات بوده-میترسم الام بذارم مهد و سال دیگه بفرستمش مدرسه و دوباره جابجایی داشته باشه مشکل پیدا کنه
ای حونم فداش بشم من یاده پسر داداشم افتادم انم 5 سالشه به حدی حرف میزنه آدمو به التماس میندازه فکر کن داداش کوچیکه من که عموش میشه حاضره برای چند ساعت دوقلوهای 2 ساله منو با اینکه نی نی هستنو نگه داریشون سخته نگه داره اما اینو قبول نمیکنه میگه آدمو روانی میکنه میگه ترسناکترین لحظه لحظه اییه که به خودت بیای ببینی با آرمان تو اتاق تنهایی ههههههههههههههههههههه اینقدر حرف میزنه گوشای آدم دو دو میزنه
آی گفتی . شایان منم همینه کلافه میشم اینقدر حرف و سوال و سوال و سوال
من ندانستم که عشق این رنگ داشت *** وز جهان با جان من آهنگ داشت*** دستهٔ گل بود کـــــــز دورم نمود*** چون بدیدم آتش اندر چنگ داشت*** "خاقانی"
عزیزم‏ ‏خدارو‏ ‏شکر‏ ‏کن.ماشاالله‏ ‏اعتماد‏ ‏به‏ ‏نفسش‏ ‏بالاس‏ ‏دوست‏ ‏داشتی‏ ‏خجالتی‏ ‏بود؟؟؟؟؟پس‏ ‏فردا‏ ‏که‏ ‏بزرگ‏ ‏بشه‏ ‏خیلی‏ ‏موفق‏ ‏می‏ ‏شه.اصلا‏ ‏بهش‏ ‏نگو‏ ‏تو‏ ‏خیلی‏ ‏حرف‏ ‏میزنی‏ ‏یه‏ ‏وقت‏ ‏خدای‏ ‏نکرده‏ ‏سرخورده‏ ‏میشه.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز