نگارین جون منم فکر میکنم وقتى ازدواج کنم تنها میشم چون مادرشوهرم از مهمون بدش میاد حتى بچه هاشم دعوت میکنه هرچندوقت یه بار یعنى همینجورى نمیرن خونش بعدشم خونه مامانم غربه قراره ما خونمون شمال شرق باشه یعنى از خانواده خودم دورم تازه تک فرزندم هستم نامزدمم دو تا خواهر داره که ازدواج کردن و به شدت گرفتار زندگى و درس دوستامم اهل رفت و آمد نیستن از حالا غصم گرفته