2733
2739
عنوان

سینه م تنگ شده ،کیا غریبن؟

401 بازدید | 40 پست
فقط یک کم میخوام درد دل کنم، چون کسی رو ندارم بهش حرفامو بگم. ما حدود ۱۵ سال پیش اومدیم قم برای زندگی با مامانم اینا، ۶ سال پیش من عروس شدم اینجا حالا مامانم اینا دارن بر میگردیم مشهد، بر خلاف میل همه . مجبورن. من طاقت دوری مامانمو ندارم.
خدایا هزاران بار شکرت به خاطر همه نعمت هات...[smiley]s/sm_29.gif[/smiley].........یا بن الحسن! امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم باشی....
من با موبایلمو اگه کند تایپ میکنم یا غلط املایی دارم ببخشید
خدایا هزاران بار شکرت به خاطر همه نعمت هات...[smiley]s/sm_29.gif[/smiley].........یا بن الحسن! امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم باشی....
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2728
برادرم تهران دانشجوئه ، من قم ، مامانم داره میره مشهد. خود مامان و بابام اصلا دوست ندارن برن ولی مجبورن. بخاطر شرایطی که پیش اومده. مامانم خیلی خیلی ناراحته. من سعی میکنم خودمو ناراحت نشون ندم جلوش میخوام قوی باشم تا حداقل غصه غریبی منو نخوره. دیگه طاقتندارم ولی.
خدایا هزاران بار شکرت به خاطر همه نعمت هات...[smiley]s/sm_29.gif[/smiley].........یا بن الحسن! امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم باشی....
2740
نه عزیزم اصلا اصلا حتی فکرشم نمیتونم بکنم که ما یهروزی بریم مشهد
خدایا هزاران بار شکرت به خاطر همه نعمت هات...[smiley]s/sm_29.gif[/smiley].........یا بن الحسن! امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم باشی....
دلم برای مامانم خونه، هم از من دور شده هم از داداشم، هم از تنها نوه ش پسرم. مامانم خیلی بچه دوسته، عاشقه پسرمه. ولی دیگه نمیتونم خودمو قوی نشون بدم.
خدایا هزاران بار شکرت به خاطر همه نعمت هات...[smiley]s/sm_29.gif[/smiley].........یا بن الحسن! امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم باشی....
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687