2737
2734
سلام دوستان اول بگم روابطم چطوریه و بعد هم مشکلمو بگم:
من با مادرشوهرم تو یه ساختمانیم زندگی معمولی داریم خداروشکر شوهرم خوبه با مادرشوهرم هم در ظاهر خوبم اما نه اون منو دوست داره نه من اونو اما تا حالا بی احترامی کلامی به هم نکردیم فقط اون با کارها و اعمالش یه مواقعی واقعا بهم بی احترامی میکنه که من سعی کردم اصلااااا دیگه بهش فکر نکنم چون نه میتونم اونو تغییر بدم و نه کاری از دستم بر میاد و فقط خودم اعصابم خرد میشه...فقط به بار یه گلگی خیلییییی کوچیک بهش کردم در مورد فرق گذاشتن بین بچه های من و خواهر شوهرم که دیگه میخواست منو بزنه تازه با کلی تشکر از همه زحمات‌!!!!! قبلی و ... چون فقط کافیه یه کمی حریمامون کمرنگ بشه دیگه هیچی !!!!! از این آدمای واقعا بی ظرفیتن که اگه روشون تو روی عروس باز بشه دیگه از هیچ بی احترامی فروگذار نمیکنن
حالا این مادرشوهر من هررررر وقت به من میرسه فقط میشینه و بدبختی های خواهرشوهرمو هی میگه هی میگه هی میگه تازه اکثرشم دروع میگه ها ... نمیدونم میخواد به من بگه تو خیلی خوشته دختر من بدبخته ؟ واقعا نمیفهمم چه انگیره ای داره
حالا خواهر شوهر من خودش و شوهرش دکترن ... بهترین زندگی و تفریحات و بهترین درآمد رو دارن هر هقته کارگر میاد خونه شو میشوره اونوقت مادرشوهرم میگه بمیرم من ازش دورم نمیتونم برم کمکش در حالیکه شب عید میره دو هقته واسه کلفتی خانوم فقط آة و ناله هاشو میاره واسه ما!
باور نمیکنین همه کاراشو باید مادرشوهرم بکوبه بره بکنه تا اتوی لباساشو یعنی همه رو میذاره ماهی یه بار بره مادرشوهرم اتو کنه
مهمون هم که داره باید مادرشوهرم بپزه بده به این اتوبوس باربری ها اون بره تحویل بگیره!!
یه شهر دیگه است که ماهی یه بار میاد سر میزنه هر بار میاد از سر تا پاشو نو کرده اونوقت مثلا مادرشوهر من میگه وایی بمیرم خودم باید برم براش فلان چیزو بخرم زن و شوهر صبح تا شب میدون !!! کلی دارن اجاره خونه میدن حالا بهترین منطقه خونه گرفتن چون حالشو ندارن یه تاکسی سوار شن یا تو ترافیک بمونن برسن سر کارشون.تازه یه خونه تو همون منطقه هم دارن دادن اجاره ولی چون کوچیکه نمیرن توش بشینن
دیگه حالم بهم میخوره برم تو جمعشون چون میدونم دوباره یه بحثی پیش میکشه بشینه بدبختی های اونو برام بگه
دیگه خسته شدم
به نظر شما این بار که گفت چی جوابشو بدم؟خیلی باید محترمانه باشه اصلا شرایطم جوری نیست که بینمون کدورت پیش بیاد چون مجبوریم فعلا باهاشون زندگی کنیم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
سکوتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت با تعجبببببببببببببببببببببببببببب
زندگیم خوب است...چقدر بی انصافم! این زندگی عالیست! کنار همسری پر از مهر! عاشقش هستم! عاشقم هست... خدا را شکر! خدارا شکر...
آخه واقعا نمیفهمم کوره ؟ نمیبینه؟همیشه مخواد بگه اون مظلوم و بدبخته
سر هیچی و جزئی ترین چیزا
مثلا رفته بودیم شهر بازی یه بازی خیلی ترسناک اون سر صندلی نشسته بود من وسط !!! خب اون بیشتر ترسید الان بعد 6مااااه بحثش شد گفت بمیرم دخترم خیلی ترسید و شما ها که جاتون خوب بود اون چی بگه ؟
اون براش خوب نبوده سر نشسته قلبش مشکل داره منم گفتم پس اصلا نباید بیاد شهربازی
اصلا خودشو زد به نشنیدن
بعدم شروع کرد ناله کردن
به نظر من هیچی نگو یا نهایت بگو انشالله مشکلاتشون حل بشه
می تونی خیلی راحت حرف رو عوض کنی
به نظر من اصلا هم از مشکلاتت نگو به هیچ وجه
بذار حتی اگه خدای نکرده مشکلی هم داری فکر کنین همه چیز بین شما زن و شوهر ایده آله
2740
وااای ....... دقیقا عین مادر شوهر من ............ یه جوری حرف میزنه انگار دختراش دیشب گشنه خوابیدن ! و من سرم رو رو پر قو گذاشتم و خوابیدم

خدایا... هرکس... بیادم هست بیادش باش کنارم نیست کنارش باش و اگر تنهاست پناهش باش

Click Here 2 Get Free Comment Pics
Free Glitter Graphics




واقعا ببینین سر چه چیزای مسخره ای!!!! کلا خانوادگی هیچ وقت کم نمیارن
با هم رفته بودیم پارک بعدش دختر خواهرشوهرم عینک منو گرفت که آفتاب اذیتش نکنه یهو مادرشوهرم به جای تشکر برگشته میگه بمیرم ازبس خونشون افتاب نداره و نور نداره اصلا چشماش عادت نداره
شما بیشتر به خواهر شوهرت حساس شدی با حمایتهای بیدلیلی که از مادرشوهرت میبینی و برات حرفاشم قابل قبول نیست .سعی کن بگی اخه... الهی ..مادر همینه ....همیشه جوشه بچه خودشو میزنه .یکی ازدوستام میگه بهترین عروسم که باشم بازم دختر مردم هستم واسه مادرشوهرم همیشه ی خدا به فکر دخترشه ....
بگو من اگه جای فلانی بودم با اون شرایط شغلی همچین زندگیمو مدیریت میکردم که همه حسرتش بخورن
اوج خوشبخـتی ست وقتـی کسی بـاشد که تــو را آنگونـه دوست داشتـه باشـد که دلت میـخواهــد ! ومن چقدر خوشبختم
آذین دیگه ببخشید میخوام بالا بیارم از این حرفاش
بی احترامی های دیگه اش کم بود این موضوع هم روز به روز بیشتر میشه تا هیچی هم نمیگم میدونم پررو تر میشه
به خدا هر بار گفت میگم ایشالا مشکلش حل میشه ایشالا یه خونه خوب بگیرن ایشالا فلان ایشالا بهمان ولی ول نمیکنه که
اصلا نمیخوام دیگه ببینمش
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mahsa_ch_82  |  10 ساعت پیش