سلام الان مستاصل و نا امید هستم می دونید چرا .... دیگه مغزم نمی کشه نه جونش رو دارم نه اعصابش رو
وقتی تازه دیپلم گرفتم پدرم فوت کرد من موندم و یه مادر و چهارتا خواهر و یه برادر .. که نمی تونینم اسمش رو برادر روش بزاریم ...
الان من و دوتا از خواهرام ازدواج کردیم دو تا خواهرم مجرد هستن و هم کار می کنن هم درس می خونن ...
مادرم یه زن بی سواد و بی فرهنگه کاری به تربیت بچه ها نداشت ... من بودم که هم پدر بودم و هم مادر کار کردم درس خوندم تا خودم رو به جایی برسونم برادرم ا زهمون بچگی اذیت و آزاراش شامل حال خانواده بود ...
از کتک گرفته تا توهین و فحش و آبروریزی جلوی در و همسایه ... تا به امروز ...
الان بعد از گذشت ده دوازده از سال از فوت پدر هنوز هم از دستش شکنجه روحی و روانی و جسمی می بینیم .... مجرد که بودم از خونه زدم بیرون رفتم یه مدت خوابگاه مادرم اومد دنبالم برم گردوند .. زورمون بهش نمی رسید تا پامو از خونه می زاشتم بیرون خواهرامو کتک می زد به هر بهونه ای
ای برادری که می گم نامرد روزگاره .... بدون خجالت می گم که با زنهای هرزه رابطه داره ... الان 27 سالشه ... ولی از همون بچگی هرزه بود و کثیف ...
چند روزه پیش خواهرم که دانشجوئه موبایلش رو بر می داره و زنگ می زنه به شماره ای که برای همکلاسیش بوده اون هم پسر بوده هر چی از دهنش در میاد بهش می گه ... بعد خواهرم رو به حد مرگ کتک می زنه .. خواهرم به من هیچی نگفت فقط اومد خونمون از کمردرد دوشب نتونست بخوابه همش می گفت گودی کمر دارم از اونه ... نگو بیچاره یتیم کتک خورده ...
اینهایی که نوشتم گوشه خیلی کوچیکی از شکنجه هاشه ... بارها و بارها رفتیم از دستش شکایت کردیم می یان می گیرنش سرکوچه ولش می کنن....
به پدر داریم نه عمو داریم نه دایی داریم ... فقط شوهر منو دو تا داماها که اونها هم در شان خودشون نمی دونن حتی دهن به دهن این حیوون بشن .. .
باور کنید تو این چند ساله یه روسری نه برای ما و نه برای مامانم خریده ... از ما می خوره ....
خواهرم گونی گونی مواد غذایی می خره می بره خونه تا اون زهرمار کنه ...
الان هم خواهرمام اومدن خونه من ... به مادرم گفتم که خونرو بفروشه تا سهمش رو بدیم البته هیچ سهمی نداره .. .اون خونه من ساختم ولی فقط می خواهیم شرش کم بشه ... مادرم هم پاشو کرده تو کفش که من خون رو نمی فروشم همین جا هم می شینم ...
حالا ما هم قراره برای خواهرام خونه بگیریم ....
به خدا به کشتنش دارم فکر می کنم نمی دونید چه موجود کثیفیه نه تحصیلات داره نه اخلاق داره خلاصه سرتون رو درد نیارم از دستش هممون عصبی هستیم .. هممون تپش قلب داریم ... بیچاره خواهرم انقدر ازش کتک خورده و عصبیه که دستاش در حالت عادی هم می لرزه ...
دیگه دیوونه شدم دیگه نمی تونیم تحملش کنیم ...
جالبش اینجاست که دست از سر هیچ کدوممون بر نمی داره معلوم هم نیست از جونمون چی می خواد همش به شوهرم و دامادها و خواهرام اس ام اس های فحش و رکیک می ده ...
خواهش م یکنم اگه راه حلی دارید به من بگید .... با این موجود رزل کثیف چیکار کنیم ....