بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
الان اگه به شوهرم بگم حالم خوب نیس یا بچه اذیت می کنه یا ... می خوام برم خونه مامانم یا خواهرم خودش منو میبره ولی قبلا.... بنظر شما در شرایط من بهتر نبود الان باردار می شدم این همون شناختیه که گفتم قبل از بارداری باید باشه.
خاطره جان من که همون اول گفتم با زود بچه اوردن مخالفم و کاملا قبول دارم که حتی اگر آدم از زمان تولد همسرشو بشناسه و با هم باشن ولی تا زیر یه سقف یه مدت زندگی نکنن نمی تونن همدیگه را کامل بشناسن
از دیگران شکایت نمی کنم بلکه خودم را تغییر می دهم ، چرا که کفش پوشیدن راحتتر از فرش کردن دنیاست
ولی در هر حال یکی دو سال اول بچه داری خیلی سخته نه اینکه بعدش راحته چون بچه هر قدر بزرگتر بشه مشکلاتش هم بزرگتر میشه ولی شیرینی مادر بودن باعث میشه که سختیاش جبران بشه
از دیگران شکایت نمی کنم بلکه خودم را تغییر می دهم ، چرا که کفش پوشیدن راحتتر از فرش کردن دنیاست
آره دیگه آخرش اینکه خیلی خیلی بچه ها شیرینن هنوز یه نینی میبینم دلم غش میره.خوشحال شدم از هم صحبتی با شما دوستای گلم. صاحب تاپیک هم انشالله خدا هرطور صلاح میدونه همون بشه و اگه باردار شدی نی نی سالم و صالحی داشته باشی. خداحافظ همگی
عزیزم 4 ماه خیلی زوده حداقل بذار یکسال بگذره یذره از زندگی دو نفره لذت ببر بعد چون با بچه دیگه لحظات دو نفره نداری ،منم عاشق بچه ام سه سال خودمو نگه داشتم تا الان تازه بفکر افتادم ،
آغوش تو که باشد...
خواب دیگر بهانه ای برای خستگی نیست و تپش های قلبت می شود لالایی کودکانه ام ...
کنارم بمان... میخواهم صبح چشمانم در نگاه تو بیدار شود