هفته قبل دوشنبه توی محل کار همسرم بدرشوهرم و دیدم سلام کردم و بعداز اینکه کار همسرم تموم شد موقع خداحافظی دم در وایستاده بودم همسرم از باباش خداحافظی کرد ولی من هنوز وایستاده بودم و همسرم داشت با برادرش صحبت میکرد منتظر بودم بعداز تمام شدن صحبتشون از بدرشوهرم خداحافظی کنم که اون با لحن تندی ازم خداحافظی کرد منم هم خداحافظی کردم به خاطر این موضوع 1روز تمام اشک من و دراوردن فردای اون روز هم مادربزرگ بیمارم فوت کرد و من مجبور شدم برم شهرستان کنار خانواده ام همسرم تششیع جنازه شرکت کرد و برگشت تهران و دیگه توی هیچ مراسمی نیومد و کلا با من قطع رابطه کرده
خدا جونم کمکم کن از امروز محکم و استوار باشم.خداوندا بهم صبر عطا کن تا عدالتت را نظاره گر باشم و نیرویی عطا کن که همیشه در راه حق قدم بر دارم . امین