رچند وقت پیش برادر شوهرم بایه زن دوست شد بااینکه خودش زن داره ویه بچه 4ساله همون روزای اول فقط به من نامزدم گفته بود که باهم 4 تایی بریم بیرون من مخالفت شدید کردم وبه نامزدمم گفتم حق نداری با زن همکلام شی بعدازیه ماه زنرو سیغه کرد اورد خونه مادر شوهرممادره اصلا مخالفت نکردشوهرم پدر نداره یه خواهر 46 ساله داره که استاد دانشگاست واونم طلاق گرفته جالب اینکه مادرش وخواهرش نه تنها مخالفت نکردن باهاشون رفتن شمال همین یه هفته پیشم براد شوهرم زن دومیرو میبره خونه اش به اولیهمیگه باهم زندگی کنید اینم زنم اولی هرچی به کلانتری زنگ میزنه هیچ کاری براش نمیکنن کا دیگه میداره میره راستی زن اولی با خانواده همسر، قطع رابطه کرده بوده چندسال وسنش از برادر شوهرم خیلی بیشتر بوده خانواده ام ازاول مخالف این ازدواج بودناین اتفاق هضمش برمن خیلی سخته توخانواده خودمون اصلا ازین موارد نداشتیم خیلی ازخانوادش ترسیدم نمیدونم چکارکنم نامزدم میگخ کاری نداشته باش من با اونا فرق میکنم فرق که واقعانم میکنه عاقلترازهمشونه