سلام مادر شوهرم به طرز فجیعی نسبت به پدر شوهرم شکاکه پدر شوهرم اهل این حرفا نیست ادم خوبیه ولی مادر شوهرم دست خودش نیست همیشه دعواشون میشه پدرشوهرم یه جایی کار میکنه که زنگ خوریاش زیادن یه جایی رئیس اداره است مادر شوهرم همیشه با این زنگ خوریا مشکل داره دیشب خونشون بودیم به خاطر یه پیام دعواشون شد دلم به حال مادر شوهرم سوخت خیلی گریه کرد هرچی ما باهاش حرف زدیم فایده ای نداشت احساس میکنه شوهرش با زنای دیگه هم هست حالا کمک کنید چی بهش بگیم که اروم بشه و مطمئن بشه درضمن سه تا بچه داره همه طرف باباشون رودارن یعنی هیچ اهمیتی به این مادر نمیدن چون میگن از وقتی که یادمونه مادرم همیشه دعواش بوده
فکر اقتصادی خوب زده به سرم :
میخوام برم خارج یکی از کلیه هامو بفروشم دلار بگیرم
بیام هم یه کلیه بخرم هم یه بنز کوپه!!
مادر شوهرم کاری کرده به خاطر اینکه زیاد دعوا میکنه حتی خانواده خودش چه پدر مادر یا خواهر برادراش حق رو به شوهرش میدن هیچکس نمیاد خونش همه هم کم کم دارن جوابش میکنن که نیاد خونشون
فکر اقتصادی خوب زده به سرم :
میخوام برم خارج یکی از کلیه هامو بفروشم دلار بگیرم
بیام هم یه کلیه بخرم هم یه بنز کوپه!!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ن بابا پدر شوهرم اهل این حرفا نیست همه از بابتش خیالشون راحته حتی وقتی زنش باهاش خوب میشه زنش میگه قسم میخورم که ادم خوبیه و اهل این حرفا نیست میگه دست خودم نیست
فکر اقتصادی خوب زده به سرم :
میخوام برم خارج یکی از کلیه هامو بفروشم دلار بگیرم
بیام هم یه کلیه بخرم هم یه بنز کوپه!!